Announcement

Collapse
No announcement yet.

A Secret Of Familly Crime

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • A Secret Of Familly Crime

    راز شش ساله يك جنايت خانوادگي





    مرگ پدر، سكوت 6 ساله اعضاي يك خانواده را شكست تا راز قتل دختر بزرگ خانواده به دست پدر و برادرش فاش شود. پرونده قتل دختر 23 ساله در حالي در شعبه هفتم بازپرسي دادسراي امور جنايي پايتخت در جريان است كه هنوز جسد دختر جوان كشف نشده است.

    به گزارش خبرنگار ما روز پنجشنبه 3 آبان ماه سال جاري دختر 23ساله يي به نام فاطمه با مراجعه به دادسراي امور جنايي تهران جزئيات جنايتي خانوادگي را در اختيار محمد حسين شهرياري بازپرس ويژه قتل تهران قرار داد تا وي تحقيقات فشرده يي را براي يافتن حقيقت ماجرا آغاز كند.

    سكوت 6 ساله

    با طرح ادعاي قتل از سوي فاطمه، بازپرس شهرياري در نخستين گام بازجويي از دختر جوان را آغاز كرد.

    فاطمه در شرح ماجرا گفت؛ خانه ما در شيراز است. نوروز سال 80 براي عيدديدني به تهران آمده بوديم و در خانه مادربزرگم در يوسف آباد اقامت داشتيم. هميشه پدر و برادر بزرگ ترم با سخت گيري هاي زياده از حد خود ما را رنج مي دادند و ما هميشه از آنها ترس و واهمه داشتيم. شب يازدهم فروردين ناگهان پدر و برادرم به زهرا كه 6 سال از من بزرگ تر بود حمله ور شدند و او را به قتل رساندند.

    سپس در ساعات نيمه شب جسدش را بيرون بردند و سر به نيست كردند. زماني هم كه به خانه بازگشتند پدرم ما را تهديد كرد كه اگر حرفي از اين واقعه به ميان آوريم ما را با تفنگ شكاري اش خواهد كشت.

    چهار ماه پيش پدرم فوت شد و من بالاخره فرصت پيدا كردم با افشاي اين راز عقده چند ساله يي را كه در گلويم مانده بود باز كنم.با ثبت ادعاي دختر جوان بازپرس شهرياري كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي را مامور كرد تا با آغاز تحقيقات پيرامون اين جنايت، دستگيري برادر مقتول را به اتهام قتل عمد در دستور كار خود قرار دهند.





    دستگيري برادر مقتول

    بلافاصله پس از اخذ دستور بازپرس، تيمي از كارآگاهان براي يافتن نشاني مرد 27ساله يي كه متهم بود 6 سال پيش با همدستي پدرش، خواهر جوان خود را به قتل رسانده است به شيراز اعزام شدند و با انجام هماهنگي با كارآگاهان اين شهر عمليات ويژه يي براي دستگيري علي آغاز و در بدو تحقيقات مشخص شد مرد جوان از اينكه ماموران درتعقيب وي هستند مطلع شده و مدتي است از ترس دستگيري فرار كرده است.

    با ادامه بررسي ها كارآگاهان مكان هايي را كه احتمال مي رفت علي آنها را به عنوان مخفيگاه امن خود انتخاب كند، تحت نظر قرار گرفتند و با تداوم تلاش ماموران براي دستگيري متهم 27 ساله سرانجام معلوم شد عده يي او را در يكي از محله هاي قديمي شيراز مشاهده كرده اند.

    بررسي فهرست دوستان صميمي علي نشان از آن داشت كه دو تن از دوستان قديمي وي در اين محله زندگي مي كنند.

    با تحت نظر قرار دادن خانه اين دو نفر سرانجام چهارشنبه هفته قبل با مشاهده علي در حال خروج از خانه دوستش وي توسط ماموران دستگير شد و پس از تفهيم اتهام اوليه براي انجام تحقيقات قضايي به تهران انتقال يافت.

    روز گذشته با انتقال علي به دادسراي امور جنايي تهران نخستين جلسه بازپرسي وي در شعبه هفتم ويژه قتل برگزار شد و اين جوان 27 ساله در شرح جنايتي كه 6 سال از وقوع آن مي گذرد، گفت؛ خواهر بزرگ ترم زهرا هيچ گاه رفتار مناسبي نداشت و من و پدرم اعتقاد داشتيم او شيطان پرست است. هرچه تلاش مي كرديم كه او را محدود كنيم ولي بدتر مي شد و حتي چند بار به قصد فرار خانه را ترك كرد.

    او خواهر كوچك مان را هم تحت تاثير خود قرار داده بود و سعي مي كرد وي را هم منحرف كند. آن سال عيد كه به تهران آمده بوديم يك شب در خواب احساس كردم كسي روي من آب مي ريزد. از خواب پريدم و زهرا را ديدم كه يك بطري بنزين در دست دارد و شير گاز اتاق را هم باز كرده بود و مي خواست به اين وسيله مرا به قتل برساند.

    آن شب جلوي خواهرم را گرفتم و صبح پدرم را در جريان ماجرا قرار دادم، او هم گفت ديگر زهرا از كنترل خارج شده و وجودش براي همه خطرناك است. به همين دليل تصميم گرفتيم شبانه وي را بكشيم. متهم به قتل ادامه داد؛ شب يازدهم فروردين زمان عملي كردن برنامه مان بود. بچه ها براي گردش بيرون رفته بودند.

    زماني كه به خانه برگشتند زهرا را به اتاقي كشانديم و دو نفري شروع به زدنش كرديم. من آنقدر به سر و سينه او ضربه زدم كه از حال رفت و سپس با كمك پدرم وي را خفه كرديم. سه تا چهار ساعت جسد زهرا به همان حالت در اتاق افتاده بود و در فكر بوديم كه حال بايد چه كار كنيم. به ذهن پدرم رسيد جسدش را در جايي بيندازيم. به همين دليل به سراغ پسرعمه اش رفت و با خودرو او به خانه بازگشت. جسد را در ماشين گذاشتيم و به راه افتاديم. من خيابان هاي تهران را نمي شناسم اما پدرم تا حدودي با خيابان ها آشنايي داشت. آنقدر چرخ زديم كه سرانجام پس از دو ساعت جسد را در كنار اتوباني خلوت رها كرديم. هنگامي كه به خانه بازگشتيم پدرم همه را تهديد كرد اگر حرفي از اين ماجرا بزنند آنها را هم خواهد كشت.

    صبح وسايل مان را جمع كرديم و به شيراز برگشتيم و از آنجا كه برادر بزرگ ترم در استراليا زندگي مي كند به اقوام و آشنايان گفتيم زهرا هم به استراليا رفته است.

    در حالي كه با وجود كشف نشدن جسد زهرا اظهارات متهم و شاهدان بر جنايتي خاموش دلالت دارد بازپرس شهرياري به ماموران دستور داد

    ضمن بررسي سوابق اجساد ناشناس كشف شده در تاريخ وقوع جنايت، تحقيقات خود را پيرامون اين معما ادامه دهند.

Working...
X