Announcement

Collapse
No announcement yet.

About Bruce Lee

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • About Bruce Lee

    شايد جوانان و نوجوانان امروز تنها نامي* از بروس لي شنيده اند. اما همه جوانان قديمي *حدود ۳۰ الي ۴۰ سال پيش بروس لي را مي*شناسند. در آن زمان تعداد اكشن من*ها و فيلم*هاي زد و خوردي مانند امروز زياد و متعدد نبود. بروس لي يكي از كساني بود كه در آن زمان محبوبيت خاصي ميان همه مردم داشت. فردي كه دستهايش مانند تيغ عمل مي*كرد و در كاراته بازي شهرتي جهاني يافته بود. در آن دوران اكثر جوانان به ويژه پسرها اتاقهاي خود را با عكسهايي از بروس لي تزئين مي*كردند. امروزه هنرپيشه*هايي مانند جكي چان، آرنولد و... بسيار زياد هستند. اما ۳۰ الي ۴۰ سال پيش چنين نبود. اكنون مي*خواهيم زندگي كاراته باز چند دهه پيش را برايتان بازگو نماييم. هم چنين درباره مرگ مشكوك او مطالبي بيان كنيم.

    متولد آمريكا

    بروس لي (لي هسيا الانگ Lee Hsiaolung) در ۲۷ نوامبر ۱۹۴۰ در سان فرانسيسكو به دنيا آمد. مادر و پدرش هنگ كنگي بودند. پدرش خواننده اپراي چينيها بود. بروس يك سال داشت كه به همراه خانواده اش به هنگ كنگ رفت. او در همان دوران كودكي به بازيگري علاقه زيادي داشت و كاراته را در آن زمان آموخت. ۶ ساله بود كه در فيلم تولد انسان بازي كرد.

    آخرين فيلمش نيز به سال ۱۹۷۳ بازي مرگ نام داشت كه نيمه تمام ماند و از دنيا رفت. او فنون كاراته و كونگ فو را از استاد معروف ييپ كانگ آموخت. اما او قبل از اين كه نزد استاد برود خودش كاراته بازي مي*كرد. ولي تحت نظر استادان با تجربه در كاراته بازي بسيار خبره شد. ۱۹ سال داشت كه هنگ كنگ را به قصد آمريكا ترك گفت و در دانشگاه واشنگتن در رشته فلسفه مشغول به تحصيل شد. در كنار تحصيل در دانشگاه براي تامين معاش پيش خدمت يك رستوران شد و هم*چنين مهارت*هايش را به چند دانشجو مي*آموخت و پولي دريافت مي*كرد. او آن قدر مهارت داشت كه كم كم توانست مدرسه*اي داير كند و در آنجا هنرجويان بيشتري را آموزش دهد. بسياري از دانشجويان ژاپني در سياتل سعي داشتند كه با بروس مبارزه كنند و او را از پاي در آورند. اما در بيشتر مبارزات بروس برنده نهايي بود.

    ازدواج او

    او در دانشگاه با ليندا آشنا شد و ازدواج كرد. حاصل ازدواجشان يك پسر بود كه از لحاظ قيافه مانند چيني*ها شبيه پدرش و از لحاظ رنگ پوست و مو مانند غربي*ها كه شبيه مادرش بود. نامش را براندون نهادند. در واقع تركيبي از دو نژاد چيني و غربي بود. آوازه شهرت كاراته بازي او در آمريكا پيچيد و به دليل داشتن سابقه بازيگري در دوران كودكي و نوجواني، تهيه كنندگان فيلم در *هاليوود از او تقاضاي بازي نمودند و او را اژدهاي كوچك لقب دادند.





    بسياري از بازيگران مشهور *هاليوود مي*خواستند از او فنون كونگ فو ياد بگيرند. استيو مك*كويين، جيمز كوبارن، لي ماروين از جمله كساني بودند كه با بروس آشنا شدند و از او مهارت*هايي آموختند. بروس آنقدر هنرمند بود كه در عرض مدت كوتاهي ستاره*هاي سينماهاي *هاليوود شد. در سال ۱۹۶۸ بار ديگر به هنگ كنگ رفت و در آنجا با استقبال مردم روبه رو شد. او بعداز بازگشت از هنگ كنگ كتابي در زمينه مهارتهاي كاراته نوشت. حركاتي كه او انجام مي*داد امروزه از آن حركات الهام گرفته اند و در برنامه ريزي رباتها براي ساخت فيلمهاي اكشن به كار مي*برند. هيكلي مانند آرنولد شوارزينگر نداشت او با قدي متوسط و جثه اي استخواني اما قوي و ورزشكار مي*توانست مانند پروانه جست بزند و از سويي به سوي ديگر رود و در يك چشم به هم زدن رقيب خود را شكست دهد. او محبوب مردم بود و در آن زمان پير و جوان در محافل از مهارتهاي بروس صحبت مي*كردند. نوجوانان و جوانان لباسهايي با تصاوير بروس و اژدها به تن مي*كردند و در دعواهايشان از فنون او كه در فيلمهاي سينمايي ديده بودند به كار مي*بردند. او چند ماه قبل از مرگش در فيلمي*به نام ورود اژدها بازي كرد. بروس لي در فيلم ورود اژدها لباس سنتي چيني*ها را به تن كرده بود و ۲۰۰ ميليون دلار به دست آورد. مرگ بروس لي رازي است كه بر همگان پوشيده بود. هر كسي درباره مرگ بروس لي جوان عقيده اي داشت.

    شايعات پيش از مرگ او

    بروس لي در سال ۱۹۷۳ در سن ۳۳ سالگي از دنيا رفت. او ۳۲ سال داشت كه شايعه شد در آپارتمانش در هنگ*كنگ خوابيده بود*ه و ناگهان مورد اصابت گلوله*اي قرار مي*گيرد. بروس لي اين طور اظهار داشت. يك روز از سوي معتبرترين روزنامه هنگ*كنگ به منزلم تلفن زده شد گوشي را برداشتم. خبرنگار روزنامه گفت مي*خواستم ببينم واقعا" بروس لي زنده است؟ من هم گفتم پس تو با چه كسي حرف مي*زني؟ بله من زنده*ام. من بروس لي هستم!
    اما وقتي بروس لي واقعا" مرد، شايعه*ها اين طور پخش شد كه بروس لي در هنگ كنگ به باج گيرها پول نپرداخته و توسط آنان ترور شد.
    بسياري از چيني*ها معتقد بودند كه بروس هنگام تمرين يكي از فيلمهايش مورد سوء قصد قرار گرفته است. در صحنه*اي كه قرار بوده با يك اسلحه قلابي به سوي بروس لي شليك شود، اسلحه پر از گلوله بوده و بروس لي مورد اصابت گلوله قرار گرفته و كشته شده است. عده*اي مي*گفتند هنگام تمرين استادش عصباني شده و ضربه*اي به سرش زده و او ضربه مغزي شده است. اما حقيقت چنين نبود. حال به تفصيل موقعيت زمان قبل از مرگ بروس لي را بازگو مي*كنيم:

    مرگ او

    بروس لي به تومور مغزي دچار شده بود و هنگامي* كه مي*خواسته براي تمرين فيلم بازي مرگ برود بي*هوش شده و تلاش پزشكان بي نتيجه بود و تيم پزشكي بروس لي ۵ دليل براي مرگ نابهنگام او ارائه دادند. يكي از دلايل اصلي مرگ زودرس بروس تورم و رشد يك غده در مغز او بود. به گفته همسرش ليندا، بروس با تهيه كننده فيلم ريموندجو در ساعدت ۲ بعدازظهر قرار داشت.

    آن دو در مورد ساخت فيلم بازي مرگ با يكديگر مشورت كردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت كردند و بعد به خانه بتي تينگچي بازيگر تايواني الاصل كه نقش اصلي زن فيلم بازي مرگ را داشت رفتند. بعد از ساعتي چو آنجا را ترك مي*كند و بروس و بتي با هم شام مي*خورند. در آنجا بروس احساس سردرد مي*كند و بتي يك قرص Eguagesic (آسپرين قوي) به او مي*دهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب مي*رود. چو به خانه بتي تلفن مي*زند تا با بروس حرف بزند اما بتي مي*گويد بروس به خواب عميقي رفته و نمي*تواند او را بيدار كند. بلافاصله او را به بيمارستان مي*رسانند. پزشكان به معاينه دقيق مي*پردازند. او به كما رفته بود بعد از مدت كوتاهي نيز حتي نفس هم نمي*كشيد. پزشكان متوجه شدند كه مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسيده بود. هيچ يك از رگهاي خوني بسته يا پاره نشده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاينه قرار گرفته و كالبد شكافي شد. در معده*اش همان قرص آسپرين قوي بود كه بتي به او داده بود. علاوه بر اين چند دانه شاهدانه در معده*اش يافت شد كه مشخص نشد اين شاهدانه*ها را از دست چه كسي خورده است.

    عده اي از پزشكان معتقد بودند كه شاهدانه*ها به زهر آغشته شده بود و همين امر سبب مرگ وي شده است. اما پزشك اصلي او معتقد بود كه به دليل خوردن آسپرين قوي، تومور فعال شده و مرگش فرار رسيده بود. در واقع چنين فردي با داشتن تومور مغزي نبايد چنين آسپريني مصرف مي*كرد.


    همسرش ليندا مي*گفت: او هيچ گاه دوست نداشت عمر طولاني داشته باشد. زيرا او نمي*توانست تحمل كند كه قدرت بدنيش با كهولت سن روز به روز تحليل رود. بروس لي مي*گفت اگر من بايد فردا بميرم هيچ شكايتي ندارم. من به آرزوهايم دست يافته ام و در دنيا آنچه را كه مي*خواستم انجام داده ام. از زندگي انتظار بيشتري ندارم.
Working...
X