یک کانالی بود بنام کی.ای.سی.آی که در این کانال اقلیت*های دیگر، مثل ما و چینی*ها و دیگران، برنامه داشتند.
اکنون که ۲۶ـ ۲۵ سال، یعنی حدود ربع قرن از آن*روز گذشته، چه تفاوتی می*بینید میان آن برنامه*ی نوروزی که شما ربع قرن پیش تهیه کردید و پخش شد و این برنامه*های نوروزی که امروزه در شبکه*های پارسی*زبان در لس*آنجلس تهیه می*شود؟
متاسفانه شبکه*هایی که الان در لس*آنجلس برنامه دارند هیچکدام*شان تولید ندارند. من می*توانم نام*شان را تلویزیون*های شرکت احوالپرسی بگذارم! آن وقت*ها ما تولید می*کردیم؛ کارهای هنری تولید می*کردیم. تنها ۲۰ دقیقه، نیم*ساعت در مورد تاریخ نوروز صحبت می*کردیم. آدمهایی که می*آوردیم آدمهایی بودند که می*توانستند برای ما متن*های تاریخی بنویسند که گوینده*ها بخوانند و حرف بزنند. نمایشنامه*های کوتاه درست می*کردیم، حاجی فیروز و عمونوروز درست می*کردیم و شاعران درباره نوروز اشعاری می*گفتند. ویدئوهایش را بعداً می*فهمیدیم که پس از ۱۲ـ ۱۰ روز در تهران پیدا می*شد؛ می*فروختند به مردم.
اکنون وضعیت جامعه ایرانی در کالیفرنیا به*هیچوجه قابل مقایسه نیست با آن سالها، جامعه ایرانی می*توان گفت خیلی جا افتاده و امکاناتش گسترده*تر شده، پس چرا کیفیت تهیه برنامه*ها سیر نزولی داشته؟
ببینید پیش از این ۵ـ ۴ سال اخیر، همه*چیز قبلاً روی حساب بود؛ پیش ازاینکه ماهواره*ها بیایند به جامعه ایرانی. ولی اولین کاری که ما توانستیم بکنیم، این بود که توانستیم زبان فارسی را در کالیفرنیا و بعد در آمریکا جا بیندازیم. در این اروپایی که شما همین الان دارید زندگی می*کنید بچه*ها به سختی فارسی صحبت می*کنند و به سختی فرهنگ ایرانی را نگه می*دارند. شما اینجا نگاه می*کنید و می*بینید تمام جوان*های ما کاست*ها و سی.دی*های ایرانی را در ماشین*هایشان دارند و گوش می کنند. در صورتی که اینجا شهری*ست که مایکل جکسون زندگی می*کند که مورد پرستش میلیاردها آدم است در دنیا. ولی اینها آهنگ*های ایرانی استفاده می*کنند و به زبان فارسی. به دانشگاهها بروید، همه بچه*های ایرانی به زبان فارسی حرف می*زنند. این کوششی بود که ما در آن سالهای اول بعمل آوردیم که با بچه*ها در خانه حتما فارسی صحبت کنیم و مردم آنوقت*ها حب ایرانی*شان قویتر از حالا بود. همان بچه*هایی که اینجا متولد شدند یا اینکه بچه بودند و به اینجا آمدند، الان همه*شان افتخارآمیز هستند. ما ده*ـ دوازده*سال پیش وقتی رفتیم در ناسا مصاحبه کردیم خوشبختانه تقریباً یک*سوم دانشمندها و کسانی که آنجا کار می*کردند ایرانی بودند و به زبان فارسی با آنها صحبت کردیم. می*خواهم به شما بگویم از همان زمان هم ایرانی*ها نه تنها جا افتاده بودند، بلکه باعث افتخار هم شدند و در مراتب خیلی بالا قرار گرفتند. کما اینکه همین روز جمعه شهردار کالیفرنیا از ایرانی*های موفق دعوت کرده بود؛ حدود ۵۰۰ـ ۴۰۰ نفر از مهندسان رده*بالای آمریکا شرکت داشتند در همین شهرداری جشن نوروز را گرفتند. در این کشور، در ینگه دنیا بقول قدیمی*ها، توانستیم نوروز را اینجا رسمی بکنیم که رییس جمهورآمریکا نوروز را بیاید تبریک بگوید؛ فرماندار اینجا، فرماندار تمام ایالت کالیفرنیا و جاهای دیگر نوروز را جشن می*گیرند و نوروز یک روز رسمی*ست.
پرسش من البته بی*پاسخ ماند که چرا با توجه به اینکه اکنون امکانات ایرانی*ها در آنجا گسترده*تر شده، برنامه*ها از لحاظ کیفی سیر نزولی داشتند؟
اینجا کسی توجهی به برنامه*های ۲۴ساعته نمی*کند. این برنامه*ها به سوی ایران می*آید و اینها آگهی*هایشان را اغلب از دوبی یا ایران یا کشورهای دیگر می*گیرند. برای همین هم خرج نمی*کنند که برنامه بسازند. یک برنامه*ی ۲۴ ساعته را یک کشور می*تواند بچرخاند و برنامه*سازی کند و با کیفیت خوب بدهد بیرون. چون برنامه*ها کیفیت خوبی ندارند مردمی که اینجا زندگی می*کنند توجهی به اینها ندارند. به خاطر همین است که ما حتا برنامه*ی یکساعته*ی کالیفرنیا*ی*مان که سرتاسرش یکساعت می*شود را نگه داشتیم، یا کیبل شبانه را که شبی ۴ساعت قسمتی از آن اینجا پخش می*شود را نگه داشته*ایم. برای اینکه مردمی بیشتر، کسانی که اینجا زندگی می*کنند، این برنامه*ها را بیشتر دوست دارند تا اینهایی که بسوی ایران می*آید.
آن برنامه*ی اولی که شما تهیه کردید، بودجه*ی آن از کجا تهیه شد؟
آگهی*ها و اسپانسر. من همیشه وقتی دوستان در جایی از من سوال می*کنند که شما چه کار کردید درعرض ۲۵ سال، می*گویم ما همه تکیه*مان به آگهی*ها بوده، نه دست نیاز دراز کردیم، نه پول جمع کردیم، نه کمک گرفتیم. من در کتابم هم نوشته*ام، ما نه از کلیسا پول گرفتیم، نه از کنیسا، نه از مسجد و نه از کسان دیگر. همه اش متکی بودیم به آگهی*ها.
Comment