Announcement

Collapse
No announcement yet.

Classical Music ( iranian music)

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • Classical Music ( iranian music)

    Az in be bad,inja dar moredeh music clasic-e irani sohbat mikonim,keh ba sazha dastgaha va honarmandane bozorge musighieh iran ashena beshim.
    azatun mamnunam.

  • #2

    Comment


    • #3

      Comment


      • #4

        Comment


        • #5
          سورنا
          سرنا را ببينيد.

          سه تار
          شايد نوعي تنبور باشد كه ناخن سبابه عمل مضراب را در آن انجام مي دهد. سه تار معمولا سه سيم داشته و گويند كه مشتاق عليشاه سيم چهارمي به آن افزوده است.

          سيتار
          از سازهاي باستاني ايران است كه نام ديگر آن كنار مي باشد

          شاخ و شانه
          ظاهراً قسمي از آلات موسيقي بوده است.

          شاوغر
          نام رويين را نيز گويند و آنرا شيپور نيز نامند.

          شاه تار
          به معني تار بزرگ و آن آلت موسيقي است.

          شاهن
          نوعي ني كه چوپان مي نوازد.

          شاه ناي
          نام سازي است كه به سرنا اشتهار دارد و آن را شهناي و سرناي و سورناي نيز خوانند.

          شبابه
          ني را ببينيد.

          شش تار
          نوعي تار است كه اختراع آن را به رضا الدين شيرازي نسبت مي دهند.

          شندف
          دهل را ببينيد.

          شهرود
          دهل را ببينيد.

          شيزك
          شيشك را ببينيد.
          از آلات سرود است.

          صفاره
          چيزي است ميان كاواك از مس و مانند آن كه كودكان با آن كبوتران را صفير كنند تا بپرند يا خر را تا آب خورد.

          سرنا و سورناي و سوت سوتك را نيز گويند.

          صفير
          سوت سوتك را ببينيد.

          صنج
          سنج را ببينيد.

          صور
          شاخ تو خالي حيواني است كه آن را مي نوازند
          تنبك را ببينيد.
          دايره زنگي را ببينيد

          دهل، كي رويه يا دوريه است.

          طبن
          طنبور ـ رباب

          طرب انگيز
          نوعي كمانچه است كه در سال 1300 هجري قمري ميرزا غلامحسين اختراع كرده است.

          طرب رود
          گويا از ابزار موسيقي بوده است.

          طنبك
          تنبك را ببينيد.

          طنبور
          تنبور را ببينيد.

          طنبور ميزاني
          طنبور بغدادي دراز گردن مي باشد. (مفاتيح)

          طوطك
          نام سازي است. در تداول محلي گناباد به سازي دهني كه از گل پخته سازند گفته مي شود و در شمار بازيچه هاي كودكان است. در عرف آنرا الخوزه نامند.

          طولمبه
          نوعي از دهل و ساز معروف
          غجك
          غژك را ببينيد.

          غرو
          ني ميان تهي كه آنرا كلك نامند و به عربي آن را مزمار گويند.

          غزك
          نام سازي است.

          غژك
          سازي است معروف كه آنرا اكنون كمانچه گويند و آنرا به هندي سارنگي نامند. گويا اي لفظ تركي باشد كه مجازاً در قسمي از سازها بكار رفته چه در تركي به معني آواز، با گريه و فرياد است نظير اين ساز در بلوچستان امروز نيز متداول است.

          غناوه
          سازي است كه رامشگران نوازند.

          غنچك
          نام سازي است و برخي كمانچه را گويند.

          غندرود
          نفير كه برادر كوچك كرنا است و چون در قديم آن با بسبب فراهم آمدن و جمع شدن مردم مي نواختند و غند به معني جمع و فراهم است آن را غندرود خوانده اند. اين ساز را غندرود هم گفته اند.

          غيچك
          غژك را ببينيد.

          غيطه
          گونه اي آلت موسيقي شبيه قره ني باشد

          Comment


          • #6

            Comment


            • #7
              ني
              سازي است بادي.

              ني هفت بند
              ني هفت بند يكي از آلات قديمي موسيقي ايران است كه در بيشتر مناطق كشور ديده مي شود. صداي اين ساز كم و ملايم است و به همين جهت در طي مراسم همگاني و مجامع و تشريفات محلي از آن استفاده نمي شود. درازي آن در جاهاي گوناگون يكسان نيست و همانطوري كه از نام آن بر مي آيد از هفت بند ني كه نزديك به 40 سانتيمتر است بيشتر نمي باشد. اما راه نواختن آن در همه جا يكسان ديده شده است. اين ساز به ساز چوپاني معروف است. زيرا بيشتر چوپانان در بيكاري خود را با آن سرگرم مي كنند.

              گويند كه گوسفندان با آهنگ هاي ويژه اي كه با ني هفت بند نواخته مي شود آشنايي دارند و با شنيدن آن به دور چوپان گرد مي آيند
              يراع
              ني را به بينيد.

              يكتاي
              يك تار را به بينيد.

              Comment


              • #8
                واحد مركزي خبر، مهر: گروه موسيقی کامکارها، در حال حاضر مشغول ساخت موسيقی يک فيلم هاليوودی هستند. هوشنگ کامکار سرپرست گروه موسيقی کامکارها، ضمن اعلام اين مطلب، افزود: يک کارگردان سينمای هاليوود در حال حاضر مشغول ساخت فيلمی است که برای ساخت موسيقی آن از گروه ما دعوت کرده است. نماينده ما هم در کشور انگلستان به اين دعوت پاسخ مثبت داد و ما قراردادمان را بستيم. وی در مورد قطعات ساخته شده برای اين فيلم گفت: ما يک سری از قطعات ضبط شده گذشته را برای اين کار در نظر گرفتيم، اما تصميم داريم که قطعات جديدی را هم در کنار آن ضبط کنيم، خصوصا اينکه اغلب قطعات ما با کلام هستند و ما بايد برای اين فيلم يک سری قطعات بی کلام هم بسازيم. کامکار در ادامه اين گفت و گو خبر از ساخت موسيقی فيلم ديگری با موضوع حج داد و گفت: يک کمپانی انگليسی با نام وومد که سرپرستی آن را پيتر گابريل به عهده دارد در حال حاضر مشغول ساخت فيلمی با نام حج و با همين محتواست که قرار است موسيقی آن را گروه ما بسازد.

                Comment


                • #9

                  Comment


                  • #10
                    موبد زمان هخامنشی برای تقدیم نذر و قربانی به خدا سرودهای مذهبی می خواند و گویا این سرودها با ساز همراه نبوده است، کوروش در هنگام رزم با آشوریها سرودی را آغاز کرد که تمام سپاهیان دنبال آن را خواندند آنگاه با قدمهای مساوی و با نظم به راه افتادند و در این زمان آمادگی و عزیمت را با شیپور اعلام می کردند، کوروش در شروع حمله سرود جنگی می خواند و سپاه با او هم آواز می شد

                    شاید نی یکی از وسایل سرگرمی ساعتها فراغت بود. در زمان ساسانیان موسیقی دانها طبقه خاصی داشتند.
                    در دربار بهرام گور چهارصد نوازنده می زیست، در عصر خسرو پرویز موسیقی دانان بزرگی چون باربد به موسیقی ارجی بلند داده اند.
                    دیگر از موسیقی دانان دوره ساسانی نکیسا، بامشاد، رامین بوده اند.
                    اعراب پس از فتح ایران موسیقی ایرانی را عیناً اقتباس کردند، شاید آهنگهای زیبای ایرانی به وسیله معماران و بنایان ایرانی که در عصر عبدالله بن زبیر به تعمیر خانه کعبه مشغول بودند بین اعراب متداول شد و افرادی چون سعید بن مسجح و نشیط فارسی و ابن محرز و یونس کاتب موسیقی ایرانی را بین اعراب رایج کردند.
                    از آغاز اسلام تقریباً موسیقی متروک بوده ولی در دوره خلافای اموی و عباسی دوباره رونق گرفت. در زمان خلافت هارون الرشید و پسرانش موسیقی مقامی ارجمند یافت و بزرگانی چون: ابراهیم و اسحق موصلی ظاهر شدند.
                    در هر حال موسیقی قبل از اسلام را باید یک نوع موسیقی عملی دانست و قاعده و نظمی بین صوتها و لحن ها پیدا نکرده بودند، ولی در دوره اسلامی به دست ایرانیان با توجه به قاعده های موسیقی که فیلسوفان یونانی طرح کرده بودند نهضتی در موسیقی ایران پدید آمد.

                    Comment


                    • #11
                      New persian clasic music albums.
                      ---
                      Nameh album:Sahar afarin

                      Khanandeh:Parisa

                      Shaer:Hafez

                      Ahangha dar mayehashti

                      Album:Shurideh

                      Saleh Afarinesh:1383

                      Ba honarnamaie honarmandan:H.Motebassem,H.Behroozi nia,S.Faraj poori,P.Haddadi,B.Samani
                      -------------------------------------------------------------------------------------
                      Nameh Asar:Gol-e bagh-e ashenaii

                      Khanandeh:Ostad Shajarian

                      Dastgah:Homayoon

                      Ahangsaz:M.Kasravi

                      A'ashar:Araghi
                      Last edited by Rasputin; 11-19-2005, 04:52 AM.

                      Comment


                      • #12
                        Originally posted by RedWine
                        New persian clasic music albums.
                        ---
                        Nameh album:Sahar afarin

                        Khanandeh:Parisa

                        Shaer:Hafez

                        Ahangha dar mayehashti

                        Album:Shurideh

                        Saleh Afarinesh:1383

                        Ba honarnamaie honarmandan:H.Motebassem,H.Behroozi nia,S.Faraj poori,P.Haddadi,B.Samani
                        -------------------------------------------------------------------------------------


                        Ehem Ehemmm

                        Comment


                        • #13
                          ای خنياگر ((همايون مثنوی))های دلتنگی که ((نوا))ی شور انگيز آوازت ((آرام جان)) ((خلوت گزيدگان)) است. ای نغمه گر ((بیداد))های روزگار که ((چشمه نوش)) ساز صدايت ((آهنگ وفا))ی بيدلان است، ای ((دستان)) شيرين لهجه که از ((دولت عشق)) تحريرهای دل نشينت ((راز دل)) به ((آستان جانان)) می بردو ((در خيال))((چهره به چهره)) حقيقت می نشاند.ای ترنم دلربای باران در ((شب،سکوت و کوير)) که شاه بيت غزل هايت ((جان عشاق)) را به ((ياد ايام)) دلنوازی دوست زنده می کند. در ((شب وصل)) که شور و ((ماهور))ت ((سر عشق)) باز می گويد، از سوی ((دل مجنون))((دود عود)) بر می خيزد و هر سر اندازی که در پی گشودن ((معمای هستی)) است، ((رسوای دل)) می کند. ای مطرب ساز عاشقان، اين روزها که ((دل شدگان)) ((زير گنبد مينا)) در انتظار ((پيام نسيم)) مهرورزی اند، و ((جان جان)) دلدادگان، چشم به راه ((سرو چمان)) بهار بهروزی است، مگو که ((زمستان است)) نغمه ای سر کن از ((انتظار دل)) تا با رشته ی ((پيوند مهر)) به ((سپيده)) آرزوها چشم بگشايم و همنوا با حنجر ی آتشين تو محبوب را بخوانيم که ((بی تو به سر نمی شود)) و باقی را ((عشق داند.....))

                          Comment


                          • #14
                            پيانو سازي است اروپايي که از تکامل هارپ(چنگ) و سنتور ايراني شکل گرفته است.
                            اولين پيانو در ايران در زمان ناصر الدين شاه به ايران آورده شد. اولين نوازنده اي که با اين ساز موسيقي ايراني نواخت محمد صادق خان سرورالملک نوازنده تواناي سنتور بود. سپس غلامرضا خان سالار معزز و بعدها معتمد الملک يحيائيان و دره السلطنه(خواهر مشير همايون شهردار) اين ساز را نواختند. شادروان محمود مفخم و فرخنده شهردار ديگر نوازندگان اين ساز بودند.
                            استاد مرتضي محجوبي
                            بعد از بزرگ خان و مشير همايون شهردار، از استادي چون مرتضي خان محجوبي دومين ستاره پيانو ايران مرحوم استاد جواد معروفي پديد آمد که به حق راه استاد خود را ادامه داد و موسقي ايراني را بصورت نت براي پيانو به نگارش در آورد که هم اکنون دردسترس مي باشد.
                            استاد جواد معروفي (1297-1372)
                            به سال 1297 در تهران در خانوادهاي موسيقي شناس به دنيا آمد پدرش موسي خان نوازنده نوازنده برجسته تار و شاگرد درويش خان و کلنل وزيري بود.از اوان جواني پيانو را به عنوان ساز تخصصي انتخاب کرد و به شاگردي مرتضي خان محجوبي و کلنل وزيري رفت . همانند استادش پنچه مي زد و با عشق و احساس مي نواخت .تا اينکه به عنوان سوليست ارکستر گلهاي رنگارنگ و بعدها رهبر ارکستر گلهاي رنگارنگ انتخاب شد و آهنگهاي بسياري را از مرتضي محجوبي براي اجرا در راديو تنظيم کرد وي تحصيلات خود را در هنرستان عالي موسيقي (تا سيس 1302) به مدريت کلنل وزيري ادامه داد و از اين هنرستان به دريافت گواهينامه عالي نايل آمد. و بهدها به عنوان استاد پيانو در دانشگاه تهران شروع به تدريس نمود.
                            در طول دوران تدريس خود شاگردان بسياري را آموزش داد که از اين ميان مي توان به استاد محمد جواد عبداللهي، انوشيروان روحاني، افليا پرتو و فريبا جوهري اشاره کرد. استاد جواد معرفي در طول عمر خود آهنگهاي بسياري را چه براي پيانو و چه براي پيانو وچه براي ارکستر ساخت که از آن ميان مي توان به : خوابهاي طلائي، ژيلا، عتشورا، رومينا، طبيعت، انتظار، خزان، روزگار من، خاطره، گلهاي تازه 1و2و3 ، چه خوابهاي خوش و برباد رفته اشاره کرد.
                            سبک نوازندگي استاد معروفي متا ثر از استاد محجوبي به همراه تزئينات و نوانسهاي موسيقي کلاسيک بود که تا حدي آن را به صورت جهاني در آورده بود.سبکي که تنها مربوط به استاد معروفي بود و حالت کاملآ سنتي استاد محجوبي را تعديل کرده بود.
                            استاد جواد معروفي فردي فروتن، خوش مشرب و پرهيزگار بود و سرانجام در شانزدهم آذر ماه سال 1372 رخت از اين جهان بر بست و دار فاني را وداع گفت. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد

                            Comment


                            • #15
                              Nabaste-am beh kas del,nabast kas beh man del...
                              Chon takhteh pareh bar moj raha raha,raha man.

                              ***
                              " 2 saleh pish bud keh Homayoon ro tuyeh Kingston London didam keh pedaresh (Ostad Shajarian) ro hamrahi mikard''. beh vaseteh yeki az dustan,forsati shod keh az jelo bahash ashena besham va chand daghighei bahash sohbat konam,javuneh kheili jalebi beh nazaram resid va az in beh bad tamameh karasho donbal mikonam.

                              Dar posteh badi say mikonam,zendeginamash ro benevisam barayeh unhai keh ahleh del hastan va asheghaneh eshgh.
                              Last edited by Rasputin; 11-19-2005, 04:51 AM.

                              Comment

                              Working...
                              X