افشين: ديگه نميخوام بخونم
افشين، اجرات روی صحنه با گروهت خيلی عالی بود، واقعاً تبريک ميگم.
افشين: قربونت برم. اما من تمام اين ها رو مديون بچه های گروه ارکسترم هستم که واقعاً سنگ تموم ميذارن. من فقط نخودی و کوچولوی اون جلو هستم
امير، برادرت و اميرعلی هم باهات هستن و خيلی امشب اجرای شاد و محشری بود و ديدی که بچه ها برات چيکار کردن؟
افشين: اين نظر لطف مردمه. من کارم رو انجام ميدم، اما وقتی می بينم مردم انقدر به من محبت دارن، شرمنده ميشم
از آلبوم جديدت که همه منتظرش هستيم، "ماچ"، سه تا آهنگ هم خوندی. درسته؟
افشين: درسته. "شيطونک"، "ديگه ازت بدم مياد" و "بدجوری عاشقت شدم"
خوب از اين آلبوم برامون بگو
افشين: شرمنده طرفدارانم هستم که آلبومم طولانی شد و يک مقداری طول کشيد. ولی بالاخره موفق شدم بعد از دو سال تمومش کنم. ده تا ترانه جديد توی آلبومم هست و از ته دل آرزو می کنم که مورد پسند طرفدارها باشه.
وقتی داشتيم قبل از کنسرت يواشکی با هم صحبت می کرديم، درد دل زيادی از عشق و عاشقی داشتی. دوباره جريان چيه؟ تو معمولاً توی برنامه ما افشاگری های جالبی می کنی!
افشين: والله چی بگم! اين آخرين آلبوم زندگی منه
يعنی چی؟! اين تازه چهارمی ميشه و در اصل دومين آلبومی که معروف شده!
افشين: درسته. اين در اصل دومين آلبوم اصلی منه. يک زمانی آرزوم اين بود که خواننده بشم. اومدم و خواننده شدم و يک جورايی به اون چيزی که می خواستم رسيدم. عاشق اين کار هستم، اما توی زندگی، موضوعی پيش آمده که مجبورم کارم رو ترک و از اون خداحافظی کنم
اين پيش آمد چيه؟
افشين: نمی تونم دربارش زياد توضيح بدم. اما می تونم بگم که تصميم دارم يک زندگی عادی داشته باشم. چون به عنوان يک خواننده زندگی کردن واقعاً سخته. دوست دارم مثل بقيه ازدواج کنم و يک زندگی بی دردسر داشته باشم.
فکر نمی کنی تورهای مختلفی که ميری، بی خوابی ها و خستگی ها وقتی تموم بشه، عقيده ات هم عوش بشه؟ چون خبری که گفتی، يک خبر تکان دهنده برای ما بود!
افشين: من واقعاً عاشق خوانندگی هستم و کارم رو واقعاً دوست دارم! ولی خوب توی زندگيم يکی رو دوست دارم که به خاطرش فکر کنم ارزش داره از خودم و احساسات خودم بگذرم. چون بهم گفته يا شغلت يا من
ای بابا! اين که درست نيست!
افشين: البته خودم هم يک مقداری خسته شدم.
حالا بعد از کنار گذاشتن خوانندگی ميخوای چکار کنی؟
افشين: پدرم يک رستوران ايتاليايی داره، فکر می کنم دوباره کار توی رستوران رو شروع کنم.
خبر عجيب غريبی بود! حالا واقعاً مطمئن هستی که اين کار رو ميخوای بکنی يا هنوز داری درباره اش فکر می کنی؟
افشين: نه، صد در صد مطمئن هستم.
امشب کنسرت لندن چطور بود؟
افشين: خيلی خوب بود. راستش رو بگم همه جا مردم من رو شرمنده می کنند. جدا شدن از اين مردم برای من خيلی دردناک خواهد بود ولی خوب از همه کسانی که من رو حمايت کردن تشکر می کنم و همشون رو دوست دارم.
افشين، اجرات روی صحنه با گروهت خيلی عالی بود، واقعاً تبريک ميگم.
افشين: قربونت برم. اما من تمام اين ها رو مديون بچه های گروه ارکسترم هستم که واقعاً سنگ تموم ميذارن. من فقط نخودی و کوچولوی اون جلو هستم
امير، برادرت و اميرعلی هم باهات هستن و خيلی امشب اجرای شاد و محشری بود و ديدی که بچه ها برات چيکار کردن؟
افشين: اين نظر لطف مردمه. من کارم رو انجام ميدم، اما وقتی می بينم مردم انقدر به من محبت دارن، شرمنده ميشم
از آلبوم جديدت که همه منتظرش هستيم، "ماچ"، سه تا آهنگ هم خوندی. درسته؟
افشين: درسته. "شيطونک"، "ديگه ازت بدم مياد" و "بدجوری عاشقت شدم"
خوب از اين آلبوم برامون بگو
افشين: شرمنده طرفدارانم هستم که آلبومم طولانی شد و يک مقداری طول کشيد. ولی بالاخره موفق شدم بعد از دو سال تمومش کنم. ده تا ترانه جديد توی آلبومم هست و از ته دل آرزو می کنم که مورد پسند طرفدارها باشه.
وقتی داشتيم قبل از کنسرت يواشکی با هم صحبت می کرديم، درد دل زيادی از عشق و عاشقی داشتی. دوباره جريان چيه؟ تو معمولاً توی برنامه ما افشاگری های جالبی می کنی!
افشين: والله چی بگم! اين آخرين آلبوم زندگی منه
يعنی چی؟! اين تازه چهارمی ميشه و در اصل دومين آلبومی که معروف شده!
افشين: درسته. اين در اصل دومين آلبوم اصلی منه. يک زمانی آرزوم اين بود که خواننده بشم. اومدم و خواننده شدم و يک جورايی به اون چيزی که می خواستم رسيدم. عاشق اين کار هستم، اما توی زندگی، موضوعی پيش آمده که مجبورم کارم رو ترک و از اون خداحافظی کنم
اين پيش آمد چيه؟
افشين: نمی تونم دربارش زياد توضيح بدم. اما می تونم بگم که تصميم دارم يک زندگی عادی داشته باشم. چون به عنوان يک خواننده زندگی کردن واقعاً سخته. دوست دارم مثل بقيه ازدواج کنم و يک زندگی بی دردسر داشته باشم.
فکر نمی کنی تورهای مختلفی که ميری، بی خوابی ها و خستگی ها وقتی تموم بشه، عقيده ات هم عوش بشه؟ چون خبری که گفتی، يک خبر تکان دهنده برای ما بود!
افشين: من واقعاً عاشق خوانندگی هستم و کارم رو واقعاً دوست دارم! ولی خوب توی زندگيم يکی رو دوست دارم که به خاطرش فکر کنم ارزش داره از خودم و احساسات خودم بگذرم. چون بهم گفته يا شغلت يا من
ای بابا! اين که درست نيست!
افشين: البته خودم هم يک مقداری خسته شدم.
حالا بعد از کنار گذاشتن خوانندگی ميخوای چکار کنی؟
افشين: پدرم يک رستوران ايتاليايی داره، فکر می کنم دوباره کار توی رستوران رو شروع کنم.
خبر عجيب غريبی بود! حالا واقعاً مطمئن هستی که اين کار رو ميخوای بکنی يا هنوز داری درباره اش فکر می کنی؟
افشين: نه، صد در صد مطمئن هستم.
امشب کنسرت لندن چطور بود؟
افشين: خيلی خوب بود. راستش رو بگم همه جا مردم من رو شرمنده می کنند. جدا شدن از اين مردم برای من خيلی دردناک خواهد بود ولی خوب از همه کسانی که من رو حمايت کردن تشکر می کنم و همشون رو دوست دارم.
Comment