کاوه فرزند ستاره راک ايران کوروش يغمائی است و همراه با گروهش که برادرش کاميل، خواهرش ساگتيس و همسرش نيلوفر در اون عضو هستن به روی صحنه می ره
آلبوم "مترسک" کاوه بعد از اينکه سالهای سال پشت درهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران، حبس بود، بالاخره در ايران بيرون آمد، ولی
کاوه ديگه نتونست با محدوديتهای توليد موسيقی کارش رو در ايران ادامه بده و حالا به کاناده رفته و با همسر و دوقلوهاش در ونکوور زندگی می کنه و با خوانند ه ها و هنرمندای کانادائی کار می کنه و آلبوم جديدش رو ضبط می کنه
در اين مصاحبه دو نمونه از آهنگهای جديدش رو می شنويد (که خيلی باحاله) و حرف دلشو و اينکه ممکنه سر از لس آنجلس در بياره
در واقع شرايط از سال ۲۰۰۱ به صورتی شد که من برای مهاجرت به کانادا اقدام کردم و به هر حال با ديدن شرايط خارج از کشور، در حال حاضر تصميم گرفتم ديگه کارم رو اينجا انجام بدم و به صورت بين المللی کار کنم. چون ۳۰ ساله که ارتباط موسيقی پاپ ايران با دنيا قطع شده و اين مسئله يک مقدار شرايط رو برای هنرمندان داخل کشور سخت می کنه. من اميدوارم وزارت فرهنگ ارشاد هر چه زودتر در اين مورد اقدام بکنه و درها رو باز کنه و اجازه بده که ما ارتباط بيشتری با موسيقی بين المللی داشته باشيم
آيا موقعيتی هم شده که در کانادا با خواننده های ديگه کار کنی؟
بله. اولين کاری که به انگليسی انجام ميدم با يک خواننده خوب محلی در سبک موسيقی کانتری هست به نام بابی اسميت که ايشون از نظر تکنيکی فوق العاده قويه و صدای خيلی خوبی هم داره. فکر کنم حداکثر تا ۶ ماهه ديگه کار جديدمون ارائه بشه. خودم خيلی به اين کار اميد بستم و اميدوارم که کار خوبی از آب در بياد.
خودت هم توی اين آلبوم می خونی؟
بله. اين آلبوم کلاً کار خود منه. ترانه ها اکثراً از بابی هست. ولی اين کار تلفيقيه از موسيقی خود من که پس زمينه ای از موسيقی ايران و خانواده يغمايی داره و فرمی از موسيقی کانتری محلی کانادا. برنامه ها و تم های جالبی برای اين آلبوم به نظرمون رسيده که اميدوارم هر چه زودتر تموم بشه.
تا حالا آهنگی هم توی کانادا ضبط کردی؟
بله. من آلبوم جديدم رو اينجا ضبط کردم و کارهای نهايی اون تموم شده. يک سری کار هم به صورت تصويری انجام دادم که تموم شده. فکر کنم تا دو ماه ديگه اين آلبوم من از لس آنجلس پخش بشه.
يکی از آهنگ های آلبوم جديدت که به حال و هوای اين روزها هم می خوره، "چهارشنبه سوری" هست. شعر اين آهنگ از کيه؟
اين ترانه از آقای مزدا شاهانی در ايرانه که اون رو برای عيد نوروز گفته.
قراره برای چهارشنبه سوری امسال کجا بری؟
جايی هست توی ونکوور که ۱۵ هزار ايرانی اونجا دور هم جمع ميشن و گروه های مختلف موسيقی ميان و اجرا می کنن. من قراره اونجا برم.
آلبوم "مترسک" به چه سالهايی بر ميگرده؟
اين آلبوم حدود ۵ سال در وزارت ارشاد باقی مونده بود! ولی به هر حال بعد از اون سالها اين آلبوم پخش شد. در اصل اين آلبوم مال ۷ سال پيشه!
چرا اسم "مترسک" رو برای آلبومت انتخاب کردی؟
مترسک شخصيته که در يک مرکز ايستاده. مترسک شرايط زندگی نسلی رو بيان می کنه که از کشور خودمون به خارج ميرن و کسانی که در داخل کشور اونها رو می بينن يا خبری ازشون ميشنون
مثل اينکه يک کنسرت، اون هم به صورت خانوادگی دادين، درسته؟
بله. در واقع خانمی که کيبورد می زنه، همسر خودم، نيلوفره که البته خودش پيانيسته و ۱۳ ساله که عضو هيئات ژوری کنسرواتور تهرانه. گيتاريست ديگه در گروه، کاميل برادر خود منه. بقيه بچه ها هم هومن (درام)، فرشاد رمضانی (گيتار بيس) و آقای محمد پيرزاده (پرکاشن) کسانی هستن که توی اين کنسرت همراهی کردن
چند تا کنسرت توی ايران دادی؟
من اولين کنسرت خودم رو سال ۱۳۷۵ دادم که در واقع اولين کنسرت سازهای الکترونيک در تالار انديشه در تهران بود. از اون موقع تا به الان حدوداً ۲۰ کنسرت در داخل تهران داديم که هر کدوم از اونها اجراهای مختلفی داشت. من جزو کسانی هستم که فعاليتم در اجرای زنده خيلی بيشتر از آلبوم هام بوده.
گفتی که قراره کارهات رو به زودی از شرکت های لس آنجلسی بيرون بدی، درسته؟
بله. من الان مشغول مذاکره با اين شرکت ها هستم. من هم بايد هر چه زودتر از ونکوور به لس آنجلس حرکت کنم و فعاليت خودم رو شروع کنم. به هر حال فکر کنم وقفه ای که در کار من به وجود اومده بايد هر چه زودتر تموم بشه
آيا اومدن به خارج از کشور، افق جديدی برات باز کرده و کلاً چه اتفاقاتی افتاده؟
تنها اتفاقی که افتاده اينه که من فعاليت خودم رو بدون در نظر گرفتن هيچگونه خود سانسوری انجام ميدم. متاسفانه شرايط مميزی های وزارت محترم ارشاد اسلامی کاملاً متغيير بوده و هست! اميدوارم اين شرايط هر چه زودتر توسط خود مديران اين وزارت شرايط متعادلتری پيدا بکنه. بايد در ها باز بشه، گروه های خارج از کشور بيان داخل و به هر حال اين پل بی عبور، پلی بشه که همه بتونن ازش گذر بکنن. در کل اينجا هيچ جذابيتی برای من نداره که بگم من افقی می بينم.
ولی خوب همين که با موسيقی دانان خارجی رفت و آمد بکنی و تکنيک های جديدی ببينی خودش خيلی خوبه؟
درسته. اما من اميد داشتم که بتونيم اين کار رو از داخل کشور انجام بديم و البته هنوز هم اميدوارم
از چند سالگی کار موسيقی انجام دادی؟
من از زمانی که به دنيا اومدم گيتار توی خونه بوده. من با گيتار بزرگ شدم. ولی به صورت حرفه ای و جدی از ۷ سالگی کار رو شروع کردم. اصل قضيه اينه که من موسيقی راک رو با کورش (يغمايی) و عموهای خودم کامران و کامبيز شروع کردم. تصميم هم در خارج از کشور اينه که بتونم هر چه زودتر به صورت انگليسی و موسيقی راک بين المللی بگم که ما چه داريم! ديگه خسته شدم از اينکه فکر می کنن ما شتر سواريم يا تروريستيم! متاسفانه اين شرايط بايد هر چه زودتر تموم بشه. من اميدوارم همه هنرمندها توی اين مسير به من کمک بکنن که ما بتونيم توی فستيوال های خوب، با خواننده های مطرح بين المللی شرکت کنيم. وظيفه ماست که بگيم در ايران چه می گذره و چه می خواهيم در آينده انجام بديم
از آخرين فعاليت هات برامون بگو.
من کنسرت های خودم رو در ايران با همه توان انجام خواهم داد. ولی فعاليت خودم رو ميخوام در خارج از کشور ادامه بدم. ويدئوهام رو در اينجا با کارگردانی آقای ناصر قلی زاده انجام دادم. ترانه هام متعلق به آقای روزبه مهمانی زاده است که توی اين کار برای من خيلی زحمت کشيدن. برای اين آلبوم، همسرم نيلوفر هم در نواختن کيبورد و مسترينگ نهايی خيلی کمکم کرده. به هر حال اين آلبوم جزو کارهايی هست که تونستم اونجوری که خودم دلم ميخواد انجام بدم.
يه خبر خوش ديگه ازت اين هست که "بابا" شدی، درسته؟
بله درسته. خدا نزديک به يک ماه پيش به من دو تا دختر داد. به نام "آنيکا" و "برونيکا" که اين يکی از اتفاقات عجيب و غريب توی زندگيم بود و واقعاً خوشحال هستم.
بنابراين شبهايی که به خاطر گريه بچه ها بيخواب ميشی، ميشه يک مقدار ايده های جديد موسيقی به سرت بزنه؟
دقيقاً همينطوره. چون من شب ها تا صبح بچه ها رو نگه ميدارم، به همراه اون کار و تمرين می کنم. البته با هدفون
آلبوم "مترسک" کاوه بعد از اينکه سالهای سال پشت درهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران، حبس بود، بالاخره در ايران بيرون آمد، ولی
کاوه ديگه نتونست با محدوديتهای توليد موسيقی کارش رو در ايران ادامه بده و حالا به کاناده رفته و با همسر و دوقلوهاش در ونکوور زندگی می کنه و با خوانند ه ها و هنرمندای کانادائی کار می کنه و آلبوم جديدش رو ضبط می کنه
در اين مصاحبه دو نمونه از آهنگهای جديدش رو می شنويد (که خيلی باحاله) و حرف دلشو و اينکه ممکنه سر از لس آنجلس در بياره
در واقع شرايط از سال ۲۰۰۱ به صورتی شد که من برای مهاجرت به کانادا اقدام کردم و به هر حال با ديدن شرايط خارج از کشور، در حال حاضر تصميم گرفتم ديگه کارم رو اينجا انجام بدم و به صورت بين المللی کار کنم. چون ۳۰ ساله که ارتباط موسيقی پاپ ايران با دنيا قطع شده و اين مسئله يک مقدار شرايط رو برای هنرمندان داخل کشور سخت می کنه. من اميدوارم وزارت فرهنگ ارشاد هر چه زودتر در اين مورد اقدام بکنه و درها رو باز کنه و اجازه بده که ما ارتباط بيشتری با موسيقی بين المللی داشته باشيم
آيا موقعيتی هم شده که در کانادا با خواننده های ديگه کار کنی؟
بله. اولين کاری که به انگليسی انجام ميدم با يک خواننده خوب محلی در سبک موسيقی کانتری هست به نام بابی اسميت که ايشون از نظر تکنيکی فوق العاده قويه و صدای خيلی خوبی هم داره. فکر کنم حداکثر تا ۶ ماهه ديگه کار جديدمون ارائه بشه. خودم خيلی به اين کار اميد بستم و اميدوارم که کار خوبی از آب در بياد.
خودت هم توی اين آلبوم می خونی؟
بله. اين آلبوم کلاً کار خود منه. ترانه ها اکثراً از بابی هست. ولی اين کار تلفيقيه از موسيقی خود من که پس زمينه ای از موسيقی ايران و خانواده يغمايی داره و فرمی از موسيقی کانتری محلی کانادا. برنامه ها و تم های جالبی برای اين آلبوم به نظرمون رسيده که اميدوارم هر چه زودتر تموم بشه.
تا حالا آهنگی هم توی کانادا ضبط کردی؟
بله. من آلبوم جديدم رو اينجا ضبط کردم و کارهای نهايی اون تموم شده. يک سری کار هم به صورت تصويری انجام دادم که تموم شده. فکر کنم تا دو ماه ديگه اين آلبوم من از لس آنجلس پخش بشه.
يکی از آهنگ های آلبوم جديدت که به حال و هوای اين روزها هم می خوره، "چهارشنبه سوری" هست. شعر اين آهنگ از کيه؟
اين ترانه از آقای مزدا شاهانی در ايرانه که اون رو برای عيد نوروز گفته.
قراره برای چهارشنبه سوری امسال کجا بری؟
جايی هست توی ونکوور که ۱۵ هزار ايرانی اونجا دور هم جمع ميشن و گروه های مختلف موسيقی ميان و اجرا می کنن. من قراره اونجا برم.
آلبوم "مترسک" به چه سالهايی بر ميگرده؟
اين آلبوم حدود ۵ سال در وزارت ارشاد باقی مونده بود! ولی به هر حال بعد از اون سالها اين آلبوم پخش شد. در اصل اين آلبوم مال ۷ سال پيشه!
چرا اسم "مترسک" رو برای آلبومت انتخاب کردی؟
مترسک شخصيته که در يک مرکز ايستاده. مترسک شرايط زندگی نسلی رو بيان می کنه که از کشور خودمون به خارج ميرن و کسانی که در داخل کشور اونها رو می بينن يا خبری ازشون ميشنون
مثل اينکه يک کنسرت، اون هم به صورت خانوادگی دادين، درسته؟
بله. در واقع خانمی که کيبورد می زنه، همسر خودم، نيلوفره که البته خودش پيانيسته و ۱۳ ساله که عضو هيئات ژوری کنسرواتور تهرانه. گيتاريست ديگه در گروه، کاميل برادر خود منه. بقيه بچه ها هم هومن (درام)، فرشاد رمضانی (گيتار بيس) و آقای محمد پيرزاده (پرکاشن) کسانی هستن که توی اين کنسرت همراهی کردن
چند تا کنسرت توی ايران دادی؟
من اولين کنسرت خودم رو سال ۱۳۷۵ دادم که در واقع اولين کنسرت سازهای الکترونيک در تالار انديشه در تهران بود. از اون موقع تا به الان حدوداً ۲۰ کنسرت در داخل تهران داديم که هر کدوم از اونها اجراهای مختلفی داشت. من جزو کسانی هستم که فعاليتم در اجرای زنده خيلی بيشتر از آلبوم هام بوده.
گفتی که قراره کارهات رو به زودی از شرکت های لس آنجلسی بيرون بدی، درسته؟
بله. من الان مشغول مذاکره با اين شرکت ها هستم. من هم بايد هر چه زودتر از ونکوور به لس آنجلس حرکت کنم و فعاليت خودم رو شروع کنم. به هر حال فکر کنم وقفه ای که در کار من به وجود اومده بايد هر چه زودتر تموم بشه
آيا اومدن به خارج از کشور، افق جديدی برات باز کرده و کلاً چه اتفاقاتی افتاده؟
تنها اتفاقی که افتاده اينه که من فعاليت خودم رو بدون در نظر گرفتن هيچگونه خود سانسوری انجام ميدم. متاسفانه شرايط مميزی های وزارت محترم ارشاد اسلامی کاملاً متغيير بوده و هست! اميدوارم اين شرايط هر چه زودتر توسط خود مديران اين وزارت شرايط متعادلتری پيدا بکنه. بايد در ها باز بشه، گروه های خارج از کشور بيان داخل و به هر حال اين پل بی عبور، پلی بشه که همه بتونن ازش گذر بکنن. در کل اينجا هيچ جذابيتی برای من نداره که بگم من افقی می بينم.
ولی خوب همين که با موسيقی دانان خارجی رفت و آمد بکنی و تکنيک های جديدی ببينی خودش خيلی خوبه؟
درسته. اما من اميد داشتم که بتونيم اين کار رو از داخل کشور انجام بديم و البته هنوز هم اميدوارم
از چند سالگی کار موسيقی انجام دادی؟
من از زمانی که به دنيا اومدم گيتار توی خونه بوده. من با گيتار بزرگ شدم. ولی به صورت حرفه ای و جدی از ۷ سالگی کار رو شروع کردم. اصل قضيه اينه که من موسيقی راک رو با کورش (يغمايی) و عموهای خودم کامران و کامبيز شروع کردم. تصميم هم در خارج از کشور اينه که بتونم هر چه زودتر به صورت انگليسی و موسيقی راک بين المللی بگم که ما چه داريم! ديگه خسته شدم از اينکه فکر می کنن ما شتر سواريم يا تروريستيم! متاسفانه اين شرايط بايد هر چه زودتر تموم بشه. من اميدوارم همه هنرمندها توی اين مسير به من کمک بکنن که ما بتونيم توی فستيوال های خوب، با خواننده های مطرح بين المللی شرکت کنيم. وظيفه ماست که بگيم در ايران چه می گذره و چه می خواهيم در آينده انجام بديم
از آخرين فعاليت هات برامون بگو.
من کنسرت های خودم رو در ايران با همه توان انجام خواهم داد. ولی فعاليت خودم رو ميخوام در خارج از کشور ادامه بدم. ويدئوهام رو در اينجا با کارگردانی آقای ناصر قلی زاده انجام دادم. ترانه هام متعلق به آقای روزبه مهمانی زاده است که توی اين کار برای من خيلی زحمت کشيدن. برای اين آلبوم، همسرم نيلوفر هم در نواختن کيبورد و مسترينگ نهايی خيلی کمکم کرده. به هر حال اين آلبوم جزو کارهايی هست که تونستم اونجوری که خودم دلم ميخواد انجام بدم.
يه خبر خوش ديگه ازت اين هست که "بابا" شدی، درسته؟
بله درسته. خدا نزديک به يک ماه پيش به من دو تا دختر داد. به نام "آنيکا" و "برونيکا" که اين يکی از اتفاقات عجيب و غريب توی زندگيم بود و واقعاً خوشحال هستم.
بنابراين شبهايی که به خاطر گريه بچه ها بيخواب ميشی، ميشه يک مقدار ايده های جديد موسيقی به سرت بزنه؟
دقيقاً همينطوره. چون من شب ها تا صبح بچه ها رو نگه ميدارم، به همراه اون کار و تمرين می کنم. البته با هدفون
Comment