Announcement

Collapse
No announcement yet.

About Dariush Eghbali

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • About Dariush Eghbali

    داریوش و آگهی تسلیت در روزنامه "ایران"


    سه شنبه بود که در وبلاگ عصیان مطلبی را دیدم در مورد چاپ آگهی تسلیتی در روزنامه ایران تحت نام داریوش اقبالی. به بهزاد زنگ زدم موضوع رو گفتم. ازش خواستم که به داریوش زنگ بزنه و صحت این مساله رو ازش جویا بشه. لینک صفحه آگهی رو برای داریوش فرستادیم. منتظر تماس داریوش بودیم که سایت خبری آفتاب نیوز این جریان را به یک خبر تبدیل کرد. داریوش ایمیل فرستاد و نوشتن این آگهی تسلیت رو تکذیب کرد و گفت که" الان که تازه چند روزی از فوت بابک بیات می گذره، زمان مناسبی برای اعتراض نیست".داریوش در حال نوشتن تسلیتیه که برای چاپ به همین وبلاگ خواهد فرستاد.


    به نظر شما امضای پای اين آگهی تسليت که برای استاد بيات در روزنامه ايران روز سه شنبه 7/9/85 درج شده، آشنا نمیزنه؟ شايد هم تشابه اسميه. چه میدونم



    انگار تشابه اسمی بوده يا اين که يه نفر به اسم داريوش اين آگهی رو داده


  • #2
    key albume jadid dar miare ?

    Comment


    • #3
      داريوش اقبالی در ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۹ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. به گفته خود، او با موسيقی بزرگ شده است و به خصوص به ترانه*های آذری تعلق خاطر دارد. به قول خود او گويی خواننده به دنيا آمده بوده است! از کودکی به آواز خواندن عشق می*ورزيد و در راه*پله خانه می*نشست و ضرب می*گرفت و کنسرت اجرا می*کرد.

      در اوائل دهه سوم زندگيش با کمک حسن خياط*باشی وارد کار حرفه*ای موسيقی شد، هرچند که تا چند آهنگ او پرفروش و محبوب نشده بودند و اولين قرارداد رسمی خود را امضا نکرده بود، خود نيز باور نمی*کرد که قضيه جدی است و دارد شو*خی شوخی خواننده می*شود! اولين ترانه داريوش «به من نگو دوستت دارم» بود که با صدای پراحساس و اجرای قوی او به زودی در ميان مردم بسيار محبوب شد. بعد از گذشت ۳۵ سال و صدها ترانه داريوش شهرت خود را به عنوان يک خواننده پرتوان ايرانی حفظ کرده است.



      داريوش پس از ترک قطعی اعتياد (من شاهدش هستم که حتی ديگر سيگار هم نمي*کشد!) دچار نوعی تحول فکری شده است و به دنيا با نگاهی مثبت*تر و خوشبينانه*تر مي*نگرد. به گفته او در آلبوم جديدش تأثير اين تحول را تا حدودی خواهيم ديد، به خصوص که می*گويد دلش برای عاشقانه خواندن تنگ شده است، و در کنار همسر و فرزند خردسالش ميلاد و در کانون گرمی که برای او امنيت و آرامش ذهنی فراهم می*کند، مسلماً الهام و ترغيب کافی را برای اين نگرش مثبت و اميدوارانه داراست.

      ميلاد کوچولو از همين حالا ميکروفون به دست می*گيرد و با ادا و اطوار شيرين ترانه*های پدرش را با لحن بچگانه می*خواند و گاهی از او تقاضای کنسرت اختصاصی می*کند! کسی چه می*داند، شايد در سالهای آينده شاهد قدم گذاشتن پسر در راه پدر باشيم. هرچند که به گفته داريوش اين راه بسيار پردست*انداز است و بازار موسيقی با نيروهای تازه*نفس بسيار بی*رحمانه برخورد می*کند.

      دغدغه اصلی ذهن داريوش مبارزه با آسيبهای اجتماعی و کمک به کساني* است که در ابتدای راه دشوار و پر پيچ و خم ترک اعتياد ايستاده*اند. بنياد آينه و سايت بهبودی ابزار تماس او با جوانان ايرانی در سراسر دنيا هستند. او همچنين در وبلاگ خود که تازگی دوباره به راه انداخته است به اين موضوع می*پردازد و برنامه*ها و سمينارهای خود را معرفی می*کند.

      کمتر می*بينيم که يک شخصيت معروف و شناخته*شده، با اين صراحت و صداقت از تجربه خود از درگيری با اعتياد سخن بگويد و تا اين حد برای انتقال دانسته*های خود به ديگر آسيب*ديدگان احساس مسئوليت کند. احساس من در حين گفتگو با داريوش اين بود که کاملاً راحت و آزاد و بی غل و غش حرف می*زند و به هيچ وجه قصد سرپوش گذاشتن و تحريف واقعيتها را ندارد. او از خانواده*ها نيز درخواست می*کند که وظيفه خود در آشنايی با بيماری اعتياد را جدی بگيرند و خطر آن را کتمان نکنند.

      البته جنبه هنری فعاليتهای داريوش را نبايد از ياد برد و کماکان در حال اجرای کنسرت در سراسر دنيا و ضبط آلبوم تازه*اش است. در ويژه*برنامه راديو زمانه شعر زيبای يکی از آهنگهای جديد اين آلبوم با نام «شطرنج» را با دکلمه داريوش می*شنويد که گذشته و حال پر فراز و نشيب ايرانيان را با صفحه شطرنج و مهره*های آن تشبيه می*کند.

      ضرب*المثلی فرنگی می*گويد که مواظب باش چه آرزويی می*کنی، چون ممکن است برآورده شود! داريوش زمانی آرزوی ترک کشور را داشت، اما با خروج او موافقت نمی*شد. او تعريف می*کند که چگونه حمله به او با اسيد ناخواسته سبب خير شد و توانست به خاطر عمل جراحی بر مشکلات خروج از کشور فائق بيايد، به گونه*ای که در زمان وقوع انقلاب در ايران به سر نمی*برد و ديگر هرگز نتوانست بازگردد.

      Comment


      • #4
        آقای داريوش سپاس از اينکه اين مصاحبه رو با ما انجام دادين. الان در آمريکا هستين؟

        بله من در لس آنجلس آمريکا هستم و دوشنبه هم راهی استراليا هستم.

        سؤالات زيادی برای ما فرستاده شده و شروع می کنيم با سؤال ميترا از داراب که سنتون رو پرسيده؟

        من متولد سال ۱۳۲۹ هستم، که تقريباً ميشه ۵۴ – ۵۳ ساله.

        شما از چند سالگی خوانندگی رو شروع کردين؟

        به صورت رسمی از ۱۹ سالگی با گروهی به نام "شش و هشت" يا "چشمک" که در تلويزيون شوهای هفتگی داشت با کارگردانی آقای فرشيد رمزی و آقای پرويز مقصدی و کيوان و افشين و بقيه دوستان خواننده.

        اين سؤال اميد از ساری بود که جواب دادين. نويد از کانادا می پرسه که آقای داريوش شما ساز هم می زنيد؟ چند وقت و چه سبکی؟

        من به صورت حرفه ای ساز نمی زنم ، تا اونجايی که خودم بتونم برای آهنگهام گامی و مضرابی انتخاب کنم ولی به صورت ابتدايی.

        فرشيد از شيراز به بی بی سی پيک داده و از شما پرسيده که شما ترانه های مختلف و زيادی اعم از سياسی، اجتماعی و حتی شاد اجرا کرديد، چطور اينقدر کار شما تنوع داره؟

        خوشحالم که اين تنوع رو ديديد. من فکر می کنم که انسان در هر دوره از زندگی اش تغيير و تحول و رشد می کنه. اين انتخاب ها هم چون از روی احساس بوده در نتيجه پيرو همين مسأله، در کار تنوع به وجود آمده. موقع تين ايجری (نوجوانی) آهنگها شادتر هستن ولی هر چی بيشتر وارد جامعه ميشی و بيشتر با مسائل آشنا ميشی، طييعتاً طرز تفکر و ديدگاه تغيير می کنه. من هم دقيقاً احساساتم و انتخاب آهنگهام در اون زمان به هم مربوط بودن.

        نسا از اهواز ميگه که شما چرا ترانه های غمگين می خوانيد؟

        من اسمش رو غمگين نمی گذارم . من خودم غمگين بودن رو دوست ندارم و هميشه خواستم از غم فرار کنم و هميشه ميگم که غم مال باده گساران است ولی ديدگاه و احساس اون عزيز که اينطوری فکر ميکنه برای من محترمه، اما واقع گرايانه بخواهيم نگاه کنيم، واقعيت ها هم غم دارند و سخت هستند. من متأسفم که آهنگهام غمگين هستن ولی بين اين همه خواننده ای که شاد می خوانند اشکالی نداره که يکی هم غمگين بخونه.

        زهرا از تهران پرسيده که آقای داريوش شما تا به حال ترانه های مردمی خونديد اما آلبوم "معشوق همينجاست" کار بسيار موافقی بوده. آيا شما قصد داريد آهنگ ديگری با استفاده از شعرهای مولانا بخونيد؟

        بله حتماً. من قبلاً هم از شعر شاعرهای قديمی مثل حافظ و مولوی استفاده کرده بودم و اين آلبوم هم برای من جايگاه خوبی داره و تلاش ميکنم که با اين شکل و شمايل و با موزيک مدرن و اشعار شاعرهايی مثل مولوی آهنگهای ديگری هم بخونم.



        من البته در حال حاضر ۱۰ آهنگ ضبط شده دارم که گاهی حتی خودم هم دچار سر در گمی ميشم و بعضی ها حتی هيچوقت شنيده نمی شوند و به بايگانی می روند.

        چند تا از بچه ها پرسيدن که چرا هنوز آلبوم "صفر" بيرون نيومده و در قرنطينه هست؟

        بهزاد جان باید بگم دليلش به خاطر قراردادهايی هست که شاعر با شرکت تهيه آهنگ بسته است ولی اين اميد رو دارم که بعد از اين آلبومی که در تدارکش هستم به اسم "يار من"، يک آلبوم عاشقانه هايی هست که من در طی ۱۵ سال جمع آوری کردمشون که وارد بازار کنم و بعد از اون حتماً آلبوم صفر رو که تقريباً آهنگهاش آماده هستن رو عرضه می کنيم.
        مسأله شرکت ها برای اينکه برای خواننده يا آهنگساز مشکل قانونی پيش نيايد هميشه وجود دارد.

        داريوش از تهران پرسيده که آلبوم "راه من" کی وارد بازار می شود؟

        فکر می کنم که تا آخر ماه سپتامبر اين آلبوم وارد بازار شود.

        فرزانه از يزد پرسيده که چرا آقای داريوش از جمع هنری خارج از ايران و بقيه هنرمندان دوری گزيده و انقدر گوشه نشين است؟

        در واقع چنين چيزی نيست که من از جمع هنری دوری کرده باشم، جامعه هنری ما در خارج از کشور کلاً از همديگه دور هستن. هر کسی متأسفانه دنبال مسائل و خط مشی خودشه. همه تک روی می کنند و کار تيمی در جمع ما خيلی نا موفق است. من اميدوارم يک موقعيتی پيش بياد که همه دور هم جمع بشيم چونکه من از انزوا خوشم نمياد.

        سعيد از مشهد در پيامی که برای بی بی سی فرستاده گفته که آيا شما می خواهيد با خواننده های جوان مثل افشين در آينده کنسرتی اجرا کنين؟

        اميدوار هستم. من دوست دارم با جوان ها کنسرت اجرا کنم چونکه من خودم هم اين دوره رو گذروندم. اينکه کسی مثل من که تجربه بيشتری داره با جوان هايی که تازه وارد اين کار شدند کنسرت مشترک اجرا کنن لازم هستش که زيبايی معنوی خودش رو داره و هم مؤثره. من هم صدای افشين و خودش رو بسيار دوست دارم و جوانی خودم رو به يادم مياره و اگر فرصتی پيش بياد با هر کدوم از جوانها مايلم که کار مشترکی انجام بدم.

        يه سؤال جالب هست که عادل از بغداد فرستاده و پرسيده که آيا اگر اوضاع بهتر شود آيا حاضريد برای ما در عراق بخوانيد؟

        من آرزو ميکنم که در اون سرزمين جنگ و کشتار نباشه . بله حتماً.

        شهريار عباسپور از اهواز گفته که آيا شما واقعاً می خواهيد تا آخر عمر در خارج از ايران بمانيد؟

        شهريار عزيز تو هم دعا کن. ما که در اين مدت خيلی مشتاق بازگشت بوديم.

        محمد شمسايی از تهران پرسيده که بزرگترين آرزوی شما چيه؟

        من همه جای دنيا می تونم برم به جز سرزمين خودم. آرزو دارم که بتوانم روزی در زير آسمان ايران برای مردم کشورم آواز بخوانم.

        يه سوال ديگه ای که صمد از کرمان پرسيده اينه که چرا هر حکومتی که به سر کار مياد با شما مخالف هست و مشکل داره، چه زمان شاه و چه امروز؟

        فکر می کنم که من با اونها مخالف هستم و علتش هم استبداد، محدوديت های اجتماعی، فشار بر مردم و آسيب هايی که هموطنانم می بينند است.

        محمد از نيريز پرسيده، چرا شما اغلب ويدئو کليپ نداريد و اونهايی هم که هستن خيلی کم هستن؟

        اين سوال رو خيلی از دوستان از من می پرسند، من راستش در رابطه با ويدئو کليپ آدم فقيری هستم چونکه هميشه تمام تلاشم رو می کنم که اصل مسأله يعنی صدای آهنگ درست و با کيفيت خوب باشد. گاهی هم پيش مياد که شخصيت آهنگ با ويدئو جور در نمياد به اين خاطر کمتر به کارگردان ها رجوع ميکنم، البته گاهی هم کارگردان شخصيت آهنگ رو عوض ميکنه. يکی از مشکلات من اين هست که کارگردان کليپ هم مثل شاعر بايد هماهنگی و همفکری با خواننده داشته باشد. متأسفانه معمولاً بين من و شاعر و کارگردان فاصله مکانی زيادی وجود داره، اين پراکندگی باعث شده که من در تهيه ويدئو برای آهنگهام کند بشم.

        تورينی پرسيده که آيا هنوز خودتون رو سياسی می دونيد و اگر بله، طرفدار کدوم گروه هستين؟

        چيزی که بايد بگم اينه که ما سياسی زندگی می کنيم. الان شرايط زمانی ما سياسی هست و غربت نشينی هم خود به نويی زندگی سياسی هست. من وابستگی به گروه يا شخص يا حزب خاصی ندارم و هيچ وقت هم نداشتم، به اين خاطر که گرايش ايدئولوژيک ندارم به جز اينکه آدم آزادی خواهی هستم و آزادی سرزمين و مردمم رو دوست دارم ببينم و الان زمان فرا ايدئولوژی هست برای رسيدن به خواسته های مردم و دمکراسی.

        آرمان شروان از اصفهان پرسيده که آيا موسيقی ايران بعد از انقلاب پيشرفت داشته؟

        موسيقی داخل ايران به اسارت کشيده شده. اوايل انقلاب که اصلاً ممنوع بود اما بر عکس فيلم رشد کرد. اما موسيقی با جوان هايی که هستن و استعدادهای زيادی که در اون سرزمين هست شديداً رشد کرده و شاهد صداهای خوب و موسيقی های خوب هستيم. هر چيزی که در سرزمين ما مانع شده، رشد زيادی کرده.

        الهام از سمنان می خواد بدونه که دختر شما بيتا چند سالش هست و چه می کنه؟

        بيتای من ده ساله هست و ديگه دختر بزرگی شده و با مادرش زندگی می کنه و البته هفته ای چند بار هم با هم در تماس هستيم.

        ياشار رحيمی از ياسوج گفته که زيبا ترين جمله زندگی شما چی هست؟

        زيباترين اين هست که کسی بگه دوستت دارم ولی دردناک ترين، کلمه زندان هست.

        Comment


        • #5
          چه بر سر ما آمده؟چه بر سر ما آمده؟

          با سپاس و درود به شما عزیزان،
          عارف لبنانی، جبـران خلیـل جبـران، با اشـاره به گـوشـه ای از فرهنگ
          ما، عیبجویـی را صـفت اختصاصـی و سـرشـت مـا ایـرانیان مـی نامد.

          چه بر سـر ما آمـده و به کـجا میرود این قوم تیپاخوردهء رنجـور؟
          کـه اگـر از نـسل سـیمرغیم و آشـیانه در بلندای کوه هـا داریـم، پـس چرا نمیتوانیم یا نمیخواهیم یا نمیدانیم چـگونه بال بیفشـانیم و پـرواز کنیم؟
          اینکه ما تن های تنهائیم واقعیت دارد ولی میتواند حقیقت نداشته باشد.

          بیائیم از شعار بگذریم و به شعور برسیم.
          بیائیم به افق روشن دوردستها بنگریم و راهی برای پیوستن به هم و پیوند دادن دیگران به یکدیگر پیش بگیریم. راهی که دیگران میبایست میرفتند، اما نرفتند و ما را نیمه راه رها کردند.
          بیائیم و ببینیم تـوانائی هـای هـر کـدام از مـا چـیـسـت و کـجـای ایـن راه ایستاده ایم. حال شما بگویید گره کدام یک از این صدها مشکل را میتوان با هم گشود؟

          داریوش اقبالی
          نمی خواهم نا اميد باشم...

          نمی خواهم نا اميد باشم... نمی خواهم نا اميد باشم که ما انسانهای خود محور، آزادی را به دار آويختيم. اين خانه، خانه ماست که در آتش ميسوزد و اين همان هموطنان ما هستند که ميسوزند تا زندگی کنند و زندگی ميکنند تا بسوزند.

          اينکه چرا هر روز از هم دورتر و دورتر می شويم، واقعيت دارد ولی ميتواند حقيقت نداشته باشد. اصولی ترين راه برای يکی شدن، از طريق پيوندهای انسانی و نيازهايمان با يکديگر است. می بايست عاقلانه فکر حل مشکلات کنونی باشيم، نه فکر شکست های گذشته و موفقيت های آينده. و خوشبخت ترين افراد کسانی هستند که فکر، انديشه، و اعمال خود را به چيزهايی غير از خوشبختی خود متوجه کرده اند.

          بياييد دنيا را بسازيم، نه با دنيا بسازیم.

          داريوش اقبالی


          با سپاس و درود به شما عزیزان،
          عارف لبنانی، جبـران خلیـل جبـران، با اشـاره به گـوشـه ای از فرهنگ
          ما، عیبجویـی را صـفت اختصاصـی و سـرشـت مـا ایـرانیان مـی نامد.

          چه بر سـر ما آمـده و به کـجا میرود این قوم تیپاخوردهء رنجـور؟
          کـه اگـر از نـسل سـیمرغیم و آشـیانه در بلندای کوه هـا داریـم، پـس چرا نمیتوانیم یا نمیخواهیم یا نمیدانیم چـگونه بال بیفشـانیم و پـرواز کنیم؟
          اینکه ما تن های تنهائیم واقعیت دارد ولی میتواند حقیقت نداشته باشد.

          بیائیم از شعار بگذریم و به شعور برسیم.
          بیائیم به افق روشن دوردستها بنگریم و راهی برای پیوستن به هم و پیوند دادن دیگران به یکدیگر پیش بگیریم. راهی که دیگران میبایست میرفتند، اما نرفتند و ما را نیمه راه رها کردند.
          بیائیم و ببینیم تـوانائی هـای هـر کـدام از مـا چـیـسـت و کـجـای ایـن راه ایستاده ایم. حال شما بگویید گره کدام یک از این صدها مشکل را میتوان با هم گشود؟

          داریوش اقبالی
          نمی خواهم نا اميد باشم...

          نمی خواهم نا اميد باشم... نمی خواهم نا اميد باشم که ما انسانهای خود محور، آزادی را به دار آويختيم. اين خانه، خانه ماست که در آتش ميسوزد و اين همان هموطنان ما هستند که ميسوزند تا زندگی کنند و زندگی ميکنند تا بسوزند.

          اينکه چرا هر روز از هم دورتر و دورتر می شويم، واقعيت دارد ولی ميتواند حقيقت نداشته باشد. اصولی ترين راه برای يکی شدن، از طريق پيوندهای انسانی و نيازهايمان با يکديگر است. می بايست عاقلانه فکر حل مشکلات کنونی باشيم، نه فکر شکست های گذشته و موفقيت های آينده. و خوشبخت ترين افراد کسانی هستند که فکر، انديشه، و اعمال خود را به چيزهايی غير از خوشبختی خود متوجه کرده اند.

          بياييد دنيا را بسازيم، نه با دنيا بسازیم.

          داريوش اقبالی

          Comment


          • #6
            New Album Of Dariush - Mojezeye Khamoush

            I love the new album from Dariush Mojezeye Khamoush. Here you can listen to his album in high quality.
            Last edited by Rasputin; 03-14-2009, 07:01 PM. Reason: we don't allowed any download URL sites.thx

            Comment


            • #7
              Originally posted by ameran View Post
              I love the new album from Dariush Mojezeye Khamoush. Here you can listen to his album in high quality.
              Hi RedWine,

              I respect the rules at this forum, but that link in my post was not a download link. You could only listen to the album on that page. Second, if you want to be just like Iranian government and block everything, then I would say good bye to your forum. There are much better forums out there.

              Comment


              • #8
                Maydan e Azadi
                Dariush



                Comment

                Working...
                X