Announcement

Collapse
No announcement yet.

jjbb- jomelate tanz

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • jjbb- jomelate tanz

    * غنچه ای که شکوفا نمی شود ، بهار را در خود احتکار کرده است.


    * وقتی صدایم را بلند می کنم ، کمر سکوتم رگ به رگ می شود.


    * یه نفر دلشو می بازه ، مربی اش رو از کار برکنار می کنه.


    * یکی از خوشحالی بال در میاره ، شکارچی شکارش می کنه.


    * یکی حواسشو جمع می کنه ، می بره جای دیگه پهن می کنه.


    * حواسم که پرت شد ، شیشه همسایه شکست.


    * روی زبانم وازلین مالیدم تا زبانی چرب و نرم داشته باشم.


    * به گلخانه رفتم تا یک بوته ی فراموشی بخرم.


    * یک کدو تنبل خریدم و آنرا به کلاس تقویتی فرستادم.


    * برای اینکه سر بسته حرف بزنم ، سرم را دستمال بستم.


    * سبیل گذاشتم تا حرفها را زیر سیبیلی رد کنم.


    * کفشم را در نمی آورم چون می ترسم کسی پا تو کفشم کند.


    * کفشم را می تکانم تا ریگی به کفشم نباشد.


    * برای اینکه از انسانیت بویی برده باشم انسانها را بو می کنم.


    * از مرحله پرت شدم پایم شکست

    به عشق شنيدن صداي قور قور شكمم ..هرشب صدها قورباغه به كنار بسترم مي ايند !

    ان روز كه به من گفتي ((ازت بدم مي ياد)) با حرارت غمگيني بخار شدم !

    افسارم قلمم را به دست افكارم دادم تا رميدنش را مهار كند !

    روي كاشيهاي دلم لي لي بازي مي كردم و با هر پرش غمهاي زندگي را پر مي دادم!

    تصميم دارم كه در ايام سالخوردگي چين و چروك صورتم را با قلمم جراحي كنم و موهاي سفيدم را با افكارم رنگ بزنم!
Working...
X