Tweet
A Wierd Student In Iran
شايد شما هم روزي ساكن خوابگاه دانشجويان بوده ايد اما پس از چند سال خوابگاه را ترك كرده ايد اما مردي در كوي دانشگاه تهران ساكن است كه از سال 1359 اين خانه دانشجويي را ترك نكرده است. او هم اتاقي قيصر امين پور بوده و دكتر عارف را متقاعد كرده تا قبله كوه را اصلاح كند.
هميشه همه ما انسانها در هر مقطعي از زندگي خانه اي داريم كه در آن زندگي مي كنيم. خيلي از آدمها در طول دوران زندگيشان دانشجو مي شوند و زندگي در خوابگاه را تجربه مي كنند اما اين تجربه نهايتا چند سال به طول مي انجامد. اما در همين تهران مردي 63 ساله زندگي مي كند كه 29 سال است خانه اش كوي دانشگاه تهران و اتاقهاي اين خوابگاه است و همسايه هايش دانشجوياني از جنس تمامي شهرها.
كوي دانشگاه تهران واقع در انتهاي خيابان كارگر شمالي يكي از ۱۳ خوابگاه دانشجويي دانشگاه تهران و بزرگترين مجموعه خوابگاه دانشجويي در خاورميانه *است كه در سال ۱۳۲۴ تحويل دانشگاه تهران شد و پس از آن نيز توسعه يافت.
يكي از ساكنان ويژه اين خانه بزرگ دانشجويي عابدي است كه ساكنان كوي او را دكتر مي خوانند (او ليسانس ادبيات است). او در ميان دانشجويان بسيار شهره است و از سال 1353 زماني كه 29 سال داشته وارد دانشگاه تهران شده است. عابدي معروف از سال 1359 يعني 29 سال پيش قدم در كوي دانشگاه تهران گذاشته و از آن زمان همدمي هميشگي براي كوي دانشگاه و دانشجوياني بوده كه آمده اند و رفته اند.
عابدي در حالي كه 35 سال از عمر كوي مي گذشت وارد اين خوابگاه شد. از آن زمان به بعد دانشگاه تهران افراد ويژه اي را چون غلامعلي افروز، محمدرضا عارف، منصور خليلي اردكاني، رضا فرجي دانا و عباسعلي عميد زنجاني در راس مديريت خود ديده كه همگي آمده اند و رفته اند اما "دكتر معروف" كوي دانشگاه همچنان ساكن دانشگاه و كوي است.
عابدي از سال 1359 يعني زماني كه هنوز من به دنيا نيامده بودم در كوي دانشگاه تهران زندگي مي كند و ديگر جزئي از كوي شده است.
كمتر دانشجويي وجود دارد كه يك بار گذرش به كوي افتاده باشد و عابدي را نشناسد. عابدي در خاطرات بيشتر دانشجويان نقشي را بازي مي كند. او به واقع دفترچه خاطره كوي دانشگاه است!
در يك بعد ازظهر باراني به سراغ عابدي رفتيم. چتري در دست راست داشت و راديويي در دست چپ. در حالي كه راديوي او روشن بود و امواج راديو قرآن را به خيابان 16 آذر مي آورد، پاي صحبتها و خاطراتش نشستم.
عابدي كه در كوي دانشگاه به دكتر معروف است 29 سال زندگي در كوي دانشگاه را در كارنامه زندگي خود دارد
عابدي كه ليسانس ادبيات فارسي دارد و از سال 1359 در كوي دانشگاه زندگي مي كند در گفتگويي خواندني با خبرنگار مهر گفت: در سال 53 در رشته ادبيات فارسي دانشگاه تهران پذيرفته شدم. همان روزي كه براي ثبت نام به دانشگاه آمدم تحصيل رايگان شد. در آن زمان كه به دوران پيش از انقلاب برمي گردد قانوني بود كه به دانشجويان شاغل خوابگاه تعلق نمي گرفت بنابراين نتوانستم از آن زمان ساكن كوي دانشگاه شوم.
وي ادامه داد: من آن زمان در مقطع راهنمايي حق التدريسي درس مي دادم و راضي نشدم كه دروغ بگويم و در خوابگاه ساكن شوم تا اينكه به انقلاب فرهنگي برخورديم و دانشگاه تعطيل شد تا سال 59 كه دوباره دانشگاه باز شد و اين بار به خوابگاه كوي دانشگاه آمدم و تا امروز ماندگار شدم.
دكتر معروف كوي دانشگاه افزود: اصالتا اهل اطراف نطنز در استان اصفهان هستم و در حال حاضر هم اقوام دورم در آنجا زندگي مي كنند. بستگان درجه يكم اغلب فوت شده اند و در تهران تنها يك خواهر دارم كه با خانواده اش زندگي مي كند و بعضي روزها به منزلشان مي روم تا وظيفه برادري را به جا آورده باشم.
يك اتاق كوچك در كوي دانشگاه دارم اما اكثرا در اتاق دانشجويان زندگي مي كنم
عابدي گفت: در كوي يك اتاق كوچك براي خودم دارم كه دانشجويان معمولا آن را نمي گيرند و بيشتر اوقات دست من است. وسايل كمي دارم كه در اتاق گذاشته ام اما اكثر شبها به اتاق دانشجويان مي روم.
وي ادامه داد: در اتاقم وسايل لازم در حد لباس، خشكبار، دانه هاي روغني و كتابهايم كه بيشتر درباره بهداشت، طب اسلامي، مسائل اجتماعي و قرآن هستند را نگهداري مي كنم.
دكتر معروف كوي دانشگاه در رابطه با تغذيه اش نيز به مهر گفت: فقط خام خواري مي كنم و معمولا به سراغ غذاهاي عمومي نمي روم. در خوابگاه بيشتر شبها با دانشجويان با هم غذا مي پزيم و با لذت مي خوريم.
وي ادامه داد: البته غذاهاي عمومي مثل جوجه كباب را مي خورم اما به سراغ غذاهايي مثل چلوخورشت ها و آش كه عمومي باشند نمي روم. چرا كه مخلفات زيادي دارند و امكان اينكه مواد بدي در آنها به كار رفته باشد وجود دارد.
عابدي افزود: در ميان وسايلم هميشه جايي براي دانه هاي روغني و غذاهاي گياهي وجود دارد چرا كه به سلامت خيلي اهميت مي دهم و تغذيه هم از اركان حفظ سلامتي است.
عابدي در ادامه اين گفتگوي خواندني از خاطراتش در كوي دانشگاه به مهر گفت. از خاطراتي كه تقريبا اكثر خوابگاهي هاي دانشگاه تهران آن را مي دانند و به آن احترام مي گذارند. يكي از اين خاطرات كه عابدي با دقت و ظرافتي خاص آن را تعريف مي كند اشتباهي كه مسئولان كوي دانشگاه در تعيين دقيق قبله كوي داشته اند و عابدي آنها را متقاعد ساخته تا قبله را تصحيح كنند.
وي در رابطه با اين جريان گفت: نزديك به 16 سال پيش يك روز در مسجد دانشگاه بودم كه متوجه شدم آفتاب ظهر متناسب با ظهر شرعي نيست. از همان روز به دنبال اين افتادم كه به همه اثبات كنم كه قبله مسجد دانشگاه اشتباه است اما كسي به حرفم توجه نمي كرد.
عابدي ادامه داد: تا اينكه بعد از مدتها پيگيري همان كساني كه با من مخالفت مي كردند قبله نما آوردند و ديدند كه حق با من است. آن زمان دكتر عارف رئيس دانشگاه تهران بود كه دستور داد فرش را به سمت راست مسجد ببرند و محراب اشتباه را بپوشانند. آن روزها خيلي پيگير شدم تا اين اتفاق افتاد چرا كه هيچ كس باور نمي كرد كه حق با من است.
اتفاقات جالب و عجيب زيادي در زندگي خوابگاهي عابدي وجود دارد. هم اتاق شدنش با قيصر امين پور در زماني كه قيصر دانشجوي ليسانس بود هم از همين اتفاقات جالب است.
وي در رابطه با خاطرات آن روزها به مهر گفت: زماني كه با قيصر در ساختمان 21 هم اتاق بودم دانشجوي ليسانس بود. ما با هم خيلي خوب بوديم و قيصر خيلي هوايم را داشت.
دكتر معروف ساكنان كوي دانشگاه ادامه داد: هميشه به قيصر توصيه مي كردم كه غذايش ميوه و سبزيجات باشد و هميشه صبح هاي زود درس بخواند و جالب اين بود كه بيشتر مواقع به توصيه هايم توجه و آنها را اجرا مي كرد.
وي افزود: زماني كه امين پور كارشناسي ارشد قبول شد از اتاق ما رفت چرا كه دانشجويان ارشد نياز به اتاقهاي خلوت تري نياز دارند و از آنجا كه من بر مسائل كوي نظارت داشتم و مراجعه كنندگانم زياد بودند ديگر نشد كه هم اتاقي باشيم.
عابدي اضافه كرد: قيصر هميشه به من مي گفت چرا درسم را در مقاطع ارشد و دكتري ادامه نمي دهم و من هم هميشه در جوابش مي گفتم من به حد عالي دانش كسب كرده ام و اين مقاطع تنها براي رسيدن به حقوق بيشتر است نه علم و اطلاعات بيشتر. لذا لازم نيست كه براي مدرك درس بخوانم.
دكتر معروف كوي دانشگاه هنوز بعد از سالها مجرد است اما از ازدواج گريزان نيست و اتفاقا ازدواج را يكي از اصول مناسب دين مي داند و خيلي راحت با لبخندي مي گويد معيارهايش براي ازدواج چيست.
عابدي كه حاضر است در 63 سالگي هم ازدواج كند، گفت: چنانچه فردي متقي و مناسب باشد براي ازدواج مشكلي ندارم. قيافه و مال اصلا در ازدواج و انتخاب همسر براي من مهم نيست. تقوي بهترين ملاك مطمئن و پايدار در ازدواج و انتخاب است كه همه به خصوص جوانان و دانشجويان بايد به آن توجه كنند تا در زندگي و ازدواج موفق باشند.
دكتر معروف دانشگاه تهران يكي از افتخاراتش را اين مي داند كه تا به حال هيچ خودكشي در شبهايي كه او در كوي بوده اتفاق نيفتاده است و در يك موردي هم كه اتفاق افتاده دانشجويي قصد خودكشي داشته با كمك او همه چيز حل شده است.
عابدي در اين زمينه گفت: دانشجويان زياد به من مراجعه مي كنند و من هم سعي مي كنم توجه آنها را به مسائل ديني و عاطفي بيشتر جلب كنم تا به نوعي از افسردگي آنها جلوگيري كنم.
وي ادامه داد: يادم مي آيد شبي در سال 74 يك دانشجو قصد خودكشي داشت. ماجرا از 12 شب شروع شده بود تا ساعت چهار صبح كه به من خبر دادند ادامه داشت. به آنجا رفتم و ماموران آتش نشاني را راهنمايي كردم كه چگونه اقدام كنند تا دانشجو آسيبي نبيند. خدا را شكر همه چيز به خير و خوشي تمام شد.
عابدي گفت: تا به حال بيشتر از يك هفته از خوابگاه دور نبوده ام. امكان دارد چند روزي از كوي دور شده باشم اما علت آن هم دانشجويان اين كوي بوده اند كه از من دعوت كرده اند به خانه هايشان در شهرستانها بروم. گاهي هم به محل به روستاي خودم سري زده ام.
وي ادامه داد: همه دانشجويان و مسئولين مي دانند كه نظارت من بدون اغراق، افراط و تفريط است و هميشه به دنبال اين بوده ام كه اعتراض هايي كه گهگاهي به دليل مشكلات صنفي اتفاق مي افتد به جنجال كشيده نشود. بنابر اين همه متقاضي حضور و توجه بيشتر به نظرات من بوده اند.
دكتر معروف كوي دانشگاه گفت: خودم هم دوست دارم در جايي باشم كه موثر هستم و در حال حاضر هم اين جوانان دانشجو و مسئولين دانشگاه و كوي مرا دوست دارند. تمام اينها برادران ديني من هستند و از خلوص من لذت مي برند. بنابراين اينجا مفيد هستم و دوست دارم هميشه در كوي بمانم.
عابدي درباره نظر مسئولان درباره حضور طولاني مدت وي در كوي دانشگاه گفت: تا به حال همه مسئولين من را پذيرفته اند و نخواسته اند كه من از مجموعه كوي و دانشگاه حذف شوم چرا كه همه بر اساس تقوي و صداقت كار مي كنند.
وي درباره دانشجويان نيز به مهر گفت: اخلاص و استعداد دانشجويان غالبا بالا است و اگر فردي را ببينند كه بدون غرض چيزي مي گويد به حرفش گوش مي دهد.
عابدي اضافه كرد: دانشجويان نيز من را اين طور ديده اند و مرتب در مورد مسائل مختلف به من مراجعه مي كنند كه من هم به دنبال اين هستم كه به مسئوليتم به خوبي عمل كنم. با بسياري از اساتيد و مقامات مسئول دانشگاه هم كه به دنبال پست و ظواهر نيستند و با اخلاص كار مي كنند دوست هستم و رابطه صميمانه اي دارم.
وقتي از دكتر مشهور دانشگاه تهران در مورد شغلش پرسديم با غرور گفت: مشاور و مرشد تمام دانشجويان هستم و سعي مي كنم هميشه به آنها كمك كنم.
عابدي گفت: دوست دارم هميشه در جايي كه موثر باشم به مردم خدمت كنم بنابراين بيشتر شبها و صبح ها را در كوي هستم و طول روز به دانشگاه مي روم.
باران ديگر حسابي دكتر را كلافه كرده است. دانشجويان بسياري كه از كنار ما رد مي شوند با او گپ مي زنند. دكتر محبوب خيلي از دانشجوهاست و به قول خودشان اين روزها علاوه بر دكتر "يوزارسيف" هم شده چرا كه كلي خواب مي بيند و براي بچه ها تعبير مي كند!
از عابدي مي خواهم كه چند دقيقه اي ديگر باران را تحمل كند تا چند عكس از وي به يادگار بگيرم. دانشجوها از دكتر مي خواهند كه براي عكسها كلاهش را بردارد ولي او نگران موهايش است كه نامرتب باشند. دانشجوها هم شروع مي كنند به تعريف كه عابدي تميزترين فرد كوي دانشگاه است.
ديگر غروب شده و عكاسي هم در هواي باراني رو به اتمام است. دكتر سوار بر موتور يكي از دانشجوها در حالي كه خيابان از 16 آذر دور مي شود تا به خانه اش يعني كوي دانشگاه تهران برود براي من دست تكان مي دهد و فرياد مي زند: راستي شما خبرنگاريد. حواستان جمع باشد رسانه به دست بيگانه نيفتد.
هميشه همه ما انسانها در هر مقطعي از زندگي خانه اي داريم كه در آن زندگي مي كنيم. خيلي از آدمها در طول دوران زندگيشان دانشجو مي شوند و زندگي در خوابگاه را تجربه مي كنند اما اين تجربه نهايتا چند سال به طول مي انجامد. اما در همين تهران مردي 63 ساله زندگي مي كند كه 29 سال است خانه اش كوي دانشگاه تهران و اتاقهاي اين خوابگاه است و همسايه هايش دانشجوياني از جنس تمامي شهرها.
كوي دانشگاه تهران واقع در انتهاي خيابان كارگر شمالي يكي از ۱۳ خوابگاه دانشجويي دانشگاه تهران و بزرگترين مجموعه خوابگاه دانشجويي در خاورميانه *است كه در سال ۱۳۲۴ تحويل دانشگاه تهران شد و پس از آن نيز توسعه يافت.
يكي از ساكنان ويژه اين خانه بزرگ دانشجويي عابدي است كه ساكنان كوي او را دكتر مي خوانند (او ليسانس ادبيات است). او در ميان دانشجويان بسيار شهره است و از سال 1353 زماني كه 29 سال داشته وارد دانشگاه تهران شده است. عابدي معروف از سال 1359 يعني 29 سال پيش قدم در كوي دانشگاه تهران گذاشته و از آن زمان همدمي هميشگي براي كوي دانشگاه و دانشجوياني بوده كه آمده اند و رفته اند.
عابدي در حالي كه 35 سال از عمر كوي مي گذشت وارد اين خوابگاه شد. از آن زمان به بعد دانشگاه تهران افراد ويژه اي را چون غلامعلي افروز، محمدرضا عارف، منصور خليلي اردكاني، رضا فرجي دانا و عباسعلي عميد زنجاني در راس مديريت خود ديده كه همگي آمده اند و رفته اند اما "دكتر معروف" كوي دانشگاه همچنان ساكن دانشگاه و كوي است.
عابدي از سال 1359 يعني زماني كه هنوز من به دنيا نيامده بودم در كوي دانشگاه تهران زندگي مي كند و ديگر جزئي از كوي شده است.
كمتر دانشجويي وجود دارد كه يك بار گذرش به كوي افتاده باشد و عابدي را نشناسد. عابدي در خاطرات بيشتر دانشجويان نقشي را بازي مي كند. او به واقع دفترچه خاطره كوي دانشگاه است!
در يك بعد ازظهر باراني به سراغ عابدي رفتيم. چتري در دست راست داشت و راديويي در دست چپ. در حالي كه راديوي او روشن بود و امواج راديو قرآن را به خيابان 16 آذر مي آورد، پاي صحبتها و خاطراتش نشستم.
عابدي كه در كوي دانشگاه به دكتر معروف است 29 سال زندگي در كوي دانشگاه را در كارنامه زندگي خود دارد
عابدي كه ليسانس ادبيات فارسي دارد و از سال 1359 در كوي دانشگاه زندگي مي كند در گفتگويي خواندني با خبرنگار مهر گفت: در سال 53 در رشته ادبيات فارسي دانشگاه تهران پذيرفته شدم. همان روزي كه براي ثبت نام به دانشگاه آمدم تحصيل رايگان شد. در آن زمان كه به دوران پيش از انقلاب برمي گردد قانوني بود كه به دانشجويان شاغل خوابگاه تعلق نمي گرفت بنابراين نتوانستم از آن زمان ساكن كوي دانشگاه شوم.
وي ادامه داد: من آن زمان در مقطع راهنمايي حق التدريسي درس مي دادم و راضي نشدم كه دروغ بگويم و در خوابگاه ساكن شوم تا اينكه به انقلاب فرهنگي برخورديم و دانشگاه تعطيل شد تا سال 59 كه دوباره دانشگاه باز شد و اين بار به خوابگاه كوي دانشگاه آمدم و تا امروز ماندگار شدم.
دكتر معروف كوي دانشگاه افزود: اصالتا اهل اطراف نطنز در استان اصفهان هستم و در حال حاضر هم اقوام دورم در آنجا زندگي مي كنند. بستگان درجه يكم اغلب فوت شده اند و در تهران تنها يك خواهر دارم كه با خانواده اش زندگي مي كند و بعضي روزها به منزلشان مي روم تا وظيفه برادري را به جا آورده باشم.
يك اتاق كوچك در كوي دانشگاه دارم اما اكثرا در اتاق دانشجويان زندگي مي كنم
عابدي گفت: در كوي يك اتاق كوچك براي خودم دارم كه دانشجويان معمولا آن را نمي گيرند و بيشتر اوقات دست من است. وسايل كمي دارم كه در اتاق گذاشته ام اما اكثر شبها به اتاق دانشجويان مي روم.
وي ادامه داد: در اتاقم وسايل لازم در حد لباس، خشكبار، دانه هاي روغني و كتابهايم كه بيشتر درباره بهداشت، طب اسلامي، مسائل اجتماعي و قرآن هستند را نگهداري مي كنم.
دكتر معروف كوي دانشگاه در رابطه با تغذيه اش نيز به مهر گفت: فقط خام خواري مي كنم و معمولا به سراغ غذاهاي عمومي نمي روم. در خوابگاه بيشتر شبها با دانشجويان با هم غذا مي پزيم و با لذت مي خوريم.
وي ادامه داد: البته غذاهاي عمومي مثل جوجه كباب را مي خورم اما به سراغ غذاهايي مثل چلوخورشت ها و آش كه عمومي باشند نمي روم. چرا كه مخلفات زيادي دارند و امكان اينكه مواد بدي در آنها به كار رفته باشد وجود دارد.
عابدي افزود: در ميان وسايلم هميشه جايي براي دانه هاي روغني و غذاهاي گياهي وجود دارد چرا كه به سلامت خيلي اهميت مي دهم و تغذيه هم از اركان حفظ سلامتي است.
عابدي در ادامه اين گفتگوي خواندني از خاطراتش در كوي دانشگاه به مهر گفت. از خاطراتي كه تقريبا اكثر خوابگاهي هاي دانشگاه تهران آن را مي دانند و به آن احترام مي گذارند. يكي از اين خاطرات كه عابدي با دقت و ظرافتي خاص آن را تعريف مي كند اشتباهي كه مسئولان كوي دانشگاه در تعيين دقيق قبله كوي داشته اند و عابدي آنها را متقاعد ساخته تا قبله را تصحيح كنند.
وي در رابطه با اين جريان گفت: نزديك به 16 سال پيش يك روز در مسجد دانشگاه بودم كه متوجه شدم آفتاب ظهر متناسب با ظهر شرعي نيست. از همان روز به دنبال اين افتادم كه به همه اثبات كنم كه قبله مسجد دانشگاه اشتباه است اما كسي به حرفم توجه نمي كرد.
عابدي ادامه داد: تا اينكه بعد از مدتها پيگيري همان كساني كه با من مخالفت مي كردند قبله نما آوردند و ديدند كه حق با من است. آن زمان دكتر عارف رئيس دانشگاه تهران بود كه دستور داد فرش را به سمت راست مسجد ببرند و محراب اشتباه را بپوشانند. آن روزها خيلي پيگير شدم تا اين اتفاق افتاد چرا كه هيچ كس باور نمي كرد كه حق با من است.
اتفاقات جالب و عجيب زيادي در زندگي خوابگاهي عابدي وجود دارد. هم اتاق شدنش با قيصر امين پور در زماني كه قيصر دانشجوي ليسانس بود هم از همين اتفاقات جالب است.
وي در رابطه با خاطرات آن روزها به مهر گفت: زماني كه با قيصر در ساختمان 21 هم اتاق بودم دانشجوي ليسانس بود. ما با هم خيلي خوب بوديم و قيصر خيلي هوايم را داشت.
دكتر معروف ساكنان كوي دانشگاه ادامه داد: هميشه به قيصر توصيه مي كردم كه غذايش ميوه و سبزيجات باشد و هميشه صبح هاي زود درس بخواند و جالب اين بود كه بيشتر مواقع به توصيه هايم توجه و آنها را اجرا مي كرد.
وي افزود: زماني كه امين پور كارشناسي ارشد قبول شد از اتاق ما رفت چرا كه دانشجويان ارشد نياز به اتاقهاي خلوت تري نياز دارند و از آنجا كه من بر مسائل كوي نظارت داشتم و مراجعه كنندگانم زياد بودند ديگر نشد كه هم اتاقي باشيم.
عابدي اضافه كرد: قيصر هميشه به من مي گفت چرا درسم را در مقاطع ارشد و دكتري ادامه نمي دهم و من هم هميشه در جوابش مي گفتم من به حد عالي دانش كسب كرده ام و اين مقاطع تنها براي رسيدن به حقوق بيشتر است نه علم و اطلاعات بيشتر. لذا لازم نيست كه براي مدرك درس بخوانم.
دكتر معروف كوي دانشگاه هنوز بعد از سالها مجرد است اما از ازدواج گريزان نيست و اتفاقا ازدواج را يكي از اصول مناسب دين مي داند و خيلي راحت با لبخندي مي گويد معيارهايش براي ازدواج چيست.
عابدي كه حاضر است در 63 سالگي هم ازدواج كند، گفت: چنانچه فردي متقي و مناسب باشد براي ازدواج مشكلي ندارم. قيافه و مال اصلا در ازدواج و انتخاب همسر براي من مهم نيست. تقوي بهترين ملاك مطمئن و پايدار در ازدواج و انتخاب است كه همه به خصوص جوانان و دانشجويان بايد به آن توجه كنند تا در زندگي و ازدواج موفق باشند.
دكتر معروف دانشگاه تهران يكي از افتخاراتش را اين مي داند كه تا به حال هيچ خودكشي در شبهايي كه او در كوي بوده اتفاق نيفتاده است و در يك موردي هم كه اتفاق افتاده دانشجويي قصد خودكشي داشته با كمك او همه چيز حل شده است.
عابدي در اين زمينه گفت: دانشجويان زياد به من مراجعه مي كنند و من هم سعي مي كنم توجه آنها را به مسائل ديني و عاطفي بيشتر جلب كنم تا به نوعي از افسردگي آنها جلوگيري كنم.
وي ادامه داد: يادم مي آيد شبي در سال 74 يك دانشجو قصد خودكشي داشت. ماجرا از 12 شب شروع شده بود تا ساعت چهار صبح كه به من خبر دادند ادامه داشت. به آنجا رفتم و ماموران آتش نشاني را راهنمايي كردم كه چگونه اقدام كنند تا دانشجو آسيبي نبيند. خدا را شكر همه چيز به خير و خوشي تمام شد.
عابدي گفت: تا به حال بيشتر از يك هفته از خوابگاه دور نبوده ام. امكان دارد چند روزي از كوي دور شده باشم اما علت آن هم دانشجويان اين كوي بوده اند كه از من دعوت كرده اند به خانه هايشان در شهرستانها بروم. گاهي هم به محل به روستاي خودم سري زده ام.
وي ادامه داد: همه دانشجويان و مسئولين مي دانند كه نظارت من بدون اغراق، افراط و تفريط است و هميشه به دنبال اين بوده ام كه اعتراض هايي كه گهگاهي به دليل مشكلات صنفي اتفاق مي افتد به جنجال كشيده نشود. بنابر اين همه متقاضي حضور و توجه بيشتر به نظرات من بوده اند.
دكتر معروف كوي دانشگاه گفت: خودم هم دوست دارم در جايي باشم كه موثر هستم و در حال حاضر هم اين جوانان دانشجو و مسئولين دانشگاه و كوي مرا دوست دارند. تمام اينها برادران ديني من هستند و از خلوص من لذت مي برند. بنابراين اينجا مفيد هستم و دوست دارم هميشه در كوي بمانم.
عابدي درباره نظر مسئولان درباره حضور طولاني مدت وي در كوي دانشگاه گفت: تا به حال همه مسئولين من را پذيرفته اند و نخواسته اند كه من از مجموعه كوي و دانشگاه حذف شوم چرا كه همه بر اساس تقوي و صداقت كار مي كنند.
وي درباره دانشجويان نيز به مهر گفت: اخلاص و استعداد دانشجويان غالبا بالا است و اگر فردي را ببينند كه بدون غرض چيزي مي گويد به حرفش گوش مي دهد.
عابدي اضافه كرد: دانشجويان نيز من را اين طور ديده اند و مرتب در مورد مسائل مختلف به من مراجعه مي كنند كه من هم به دنبال اين هستم كه به مسئوليتم به خوبي عمل كنم. با بسياري از اساتيد و مقامات مسئول دانشگاه هم كه به دنبال پست و ظواهر نيستند و با اخلاص كار مي كنند دوست هستم و رابطه صميمانه اي دارم.
وقتي از دكتر مشهور دانشگاه تهران در مورد شغلش پرسديم با غرور گفت: مشاور و مرشد تمام دانشجويان هستم و سعي مي كنم هميشه به آنها كمك كنم.
عابدي گفت: دوست دارم هميشه در جايي كه موثر باشم به مردم خدمت كنم بنابراين بيشتر شبها و صبح ها را در كوي هستم و طول روز به دانشگاه مي روم.
باران ديگر حسابي دكتر را كلافه كرده است. دانشجويان بسياري كه از كنار ما رد مي شوند با او گپ مي زنند. دكتر محبوب خيلي از دانشجوهاست و به قول خودشان اين روزها علاوه بر دكتر "يوزارسيف" هم شده چرا كه كلي خواب مي بيند و براي بچه ها تعبير مي كند!
از عابدي مي خواهم كه چند دقيقه اي ديگر باران را تحمل كند تا چند عكس از وي به يادگار بگيرم. دانشجوها از دكتر مي خواهند كه براي عكسها كلاهش را بردارد ولي او نگران موهايش است كه نامرتب باشند. دانشجوها هم شروع مي كنند به تعريف كه عابدي تميزترين فرد كوي دانشگاه است.
ديگر غروب شده و عكاسي هم در هواي باراني رو به اتمام است. دكتر سوار بر موتور يكي از دانشجوها در حالي كه خيابان از 16 آذر دور مي شود تا به خانه اش يعني كوي دانشگاه تهران برود براي من دست تكان مي دهد و فرياد مي زند: راستي شما خبرنگاريد. حواستان جمع باشد رسانه به دست بيگانه نيفتد.