Announcement
Collapse
No announcement yet.
yaddashti az Europe
Collapse
X
-
يادداشتی از اروپا
گپی با دکتر چارلز تانوک عضو کمیسیون امور خارجه پارلمان اروپا
فرید پویا- واشنگتن پریزم
دکتر چارلز تانوک از نمایندگان حزب محافظه کار انگلستان در پارلمان اروپا و عضو کمیسیون امور خارجه این پارلمان می باشد. آقای تانوک از جمله نمایندگان پارلمان نامبرده به شمار می آید که خواستار منع ورود آقای احمدی نژاد به آلمان، برای دیدن مسابقات جام جهانی شد.
فرصتی پیش آمد تا با دکتر تانوک در دفترش در پارلمان اروپا در بروکسل گفتگویی داشته باشیم. بنا بر درخواست آقای تانوک لازم به تذکر است که پاسخ های او منعکس کننده عقاید شخصی وی - و نه سیاست پارلمان اروپا - می باشد.
روسیه نیز از بازی ایران خسته شده و پی برده که این کشور دنبال سلاح هسته ای است
خانم بکت وزیر امور خارجه انگلستان مانند همتای آمریکایی خود خانم کاندوليزا رایس، خاطر نشان کرده که ایران در مقابل بسته پیشنهادی جدید شش کشور بزرگ، در مورد فعالیت اتمی خود دارای انتخابات روشن با عواقب مشخص است. آیا فکر می کنید اگر ایران این پیشنهاد را نپذیرد روسیه و چین در عمل از تنبیه ایران توسط غرب پشتیبانی خواهند نمود؟
فکر می کنم چین همانند گذشته در رای گیری شورای امنیت شرکت نخواهد کرد و غایب خواهد بود، ولی روسیه از غرب پشتیبانی خواهد نمود.
به نظر من روسیه نیز از بازی ایران خسته شده و پی برده که این کشور دنبال سلاح هسته ای است. در سالهای گذشته علاوه بر رابطه تجاری بین دو کشور، ایران به گونه ای از دولت روسیه در قبال چچنها پشتیبانی می کرد.
دولت ایران بارها در جلسات سازمان بین المللی اسلامی که در استانبول برگزار می شود، مانع شده که روسیه به دلیل عملکردش در چچن محکوم شود. در مقابل روسیه نیز، از ایران در مقابل ایالات متحده در سازمان ملل و غیره حمایت می کرد.
تروریستهای چچن که از جانب سلفیها و القاعده حمایت می شوند، بهیچوجه با دولت شیعه ایران رابطه خوبی نداشتند. روی کار آمدن آقای احمدی نژاد و گفتمان پان اسلامیسم رئیس جمهور ایران، نگاه روسیه نسبت به آن کشور را تغییر داده است.
از یک سو روسیه دیگر نمی تواند روی پشتیبانی ایران در مورد مسئله چچنها حساب کند و از سوی دیگر یک ایران اتمی می تواند این سلاحها را حتی در اختیار تروریستهای چچن قرار بدهد. آقای پوتین متوجه خطر دولت احمدی نژاد شده است. ایران می تواند با سلفیها، القاعده و غیره رابطه بر قرار نماید. تمایلات پان اسلامیسم و جهان بینی جهاد گرایانه این دولت برای ما مشخص نیست.
اگر ایران پیشنهاد جدید را بپذیرد، آیا به سوی مذاکرات چند جانبه نظیر کره شمالی پیش می رویم؟
اگر ایران واقعاً این پیشنهاد را بپذیرد، بله. ولی فکر می کنم باز هم دولت ایران یک بله نصفه کاره بگوید و وقت تلف کند تا بتواند به فعالیتهای اتمی خود بیشتر ادامه دهد و به سلاح هسته ای دست یابد.
ایران اتمی می تواند این سلاحها را حتی در اختیار تروریستهای چچن قرار بدهد
آمریکا درباره دادن تضمین امنیتی به کره شمالی سخن گفته، ولی چرا درمورد ایران چنین صحبتی نشده است؟
گر چه در مورد کره شمالی تقاضای چنین تضمینی بوده، ولی آمریکا تا به حال چنین تضمينی را نداده است. در عین حال ایران از چندین نظر با کره شمالی فرق می کند. اولاً کره شمالی از نظر جغرافیایی بسیار دور افتاده است و حتی اگر هم بخواهد، بسیار مشکل است که سلاحهای هسته ای را به تروریستها در اروپا برساند.
ثانیاً کره شمالی همیشه عنوان کرده که سلاح اتمی را برای دفاع از خود می خواهد، ولی ایران به روشنی در مورد از بین بردن کشورهای دیگر صحبت می کند. ثالثاً کره شمالی منابع مالی ایران را ندارد و از نظر اقتصادی کشوری تقریباً ورشکسته است.
در صورتی که دولت ایران با ذخایر میلیاردی خود می تواند در ابعادی وسیع، دست به گسترش سلاحهای اتمی بزند. البته رهبر کره شمالی آدم غیرمتعادلی است و به نوبه خود خطرناک است، ولی از این نظر قابل مقایسه با خطر ایران نیست.
شما از نمایندگان پارلمان اروپا بودید که خواستار منع ورود آقای احمدی نژاد به آلمان - برای جام جهانی-، شدید. چرا؟
من از اولین طراحان این پیشنهاد بودم که با حمایت بیش از هفتاد نماینده دیگر مواجه شد. باید بگویم که پارلمان اروپا این قدرت و اختیار را ندارد که مانع ورود کسی به اتحادیه اروپا شود.
ولی ما قدرت اخلاقی داریم، چرا که نمایندگان منتخب مردم اروپا هستیم. ما این پیشنهاد را در اختیار شورای وزیران اروپا قرار دادیم. دلایل متعددی برای این کار وجود داشت. انکار کشتار دسته جمعی یهودیان (هولوکاست) در آلمان جرمی محسوب می شود که مجازات زندان دارد.
همانطور که می دانید آقای احمدی نژاد چنین کشتاری را نفی کرده است. کارنامه ایران در مورد حقوق بشر نیز دلیل دیگری است. ایران نسبت به جمعیتش، بیشترین تعداد اعدام در ملا عام را در جهان دارد.
ایرانیها حرفهای ضد و نقیض می زدند تا عکس العمل مرا ببینند
برخورد دولت با اقلیتهای قومی و مذهبی نمونه های دیگری از زیر پا گذاشتن حقوق بشر در این کشور است. بالاخره ایران به وضوح تمام خواستار از بین رفتن کشور دیگری شده، که عضو سازمان ملل است. البته کسان دیگری، مانند رابرت موگابه رئیس جمهور زیمبابوه نيز از آمدن به اروپا منع شده اند.
اگر ایران کاملاً پیشنهاد شش کشور را بپذیرد، آیا مذاکرات در مورد حقوق بشر با این کشور ادامه خواهد یافت یا فراموش می شود؟
امیدوارم نشود. به هرحال ما در پارلمان اروپا به طور فعال به این گفتگو ها ادامه می دهیم.
دولت ایران از یک سو پیشنهاد شش کشور را حاوی نکات مثبت می داند ولی از سوی دیگر در روز ورود خاویر سولانا نماینده اتحادیه اروپا به تهران، به فعالیت اتمی خود شدت می بخشد. این تناقض را چگونه توضیح می دهید؟
قابل انکار نیست که در ایران بین جناحهای مختلف رژیم، جنگ قدرت وجود دارد. شاید هم می خواهند با عملکردها و گفته های ضد و نقیض، عکس العمل کشورها و جامعه جهانی را ارزیابی کنند. من در ملاقات با مقامات ارشد ایرانی همین بازی را مشاهده کردم. ایرانیها حرفهای ضد و نقیض می زدند تا عکس العمل مرا ببینند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
-
يادداشتی از اروپا
گپی با دکتر مهرداد درويش پور در مورد وضعيت زنان
فرید پویا- واشنگتن پریزم
دکتر مهرداد درویش پور استاد دانشگاه استکهلم در رشته جامعه شناسی می باشد. آقای درویش پور حدود دو دهه است که درباره وضعیت زنان در ایران و درمهاجرت پژوهش کرده و مقالات متعددی در این زمینه به چاپ رسانده است. نشريه واشنگتن پريزم فرصتی به دست آورد تا با ایشان گفتگویی داشته باشد.
در ایران بیش از شصت در صد دانشجویان زن هستند. بسیاری با استناد به این آمار معتقدند که درآینده در بازار کار، زنان مدرک بدست جایگاه مهمتری خواهند یافت. آیا فکر نمی کنید دلیل کم توجهی مردان برای حضور در دانشگاه بدین دلیل است که مدرک دانشگاهی تا حدود زیادی کاربرد کاری و اقتصادی خود را از دست داده است؟
در این شکی نیست که بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار هستند. معمولاً مردها در ایران در پی امرار معاش هستند و همین مساله باعث شده که تا حدودی نسبت به ادامه تحصیل بی تفاوت شوند.
اگر چه مدرک دانشگاهی شاید نتواند کاربرد اقتصادی چشمگیری برای زنان داشته باشد ولی باعث رشد استقلال و منزلت اجتماعی آنان میشود
ولی این تمام ماجرا نیست و می توانیم ابعاد دیگر این قضیه را بررسی نماییم. زنان با حضور در دانشگاه و ادامه تحصیل می توانند تا حدودی به استقلال برسند، منزلت اجتماعی بیابند و از ازدواجهای اجباری طفره بروند.
از طرف دیگر باید یادآوری نمایم که نه تنها در جامعه ما بلکه در بسیاری از جوامع دیگر تحصیلات باعث بالا رفتن از نردبان طبقه اجتماعی می شود. طبق مطالعات انجام شده در زمینه تحصیل، دختران مهاجر در سوئد از پسران مهاجر موفقتر می باشند. در واقع آنان محدودیتهای تحمیلی را با درس خواندن بیشتر و بهتر می خواهند جبران نمایند.
بنابر این در مورد ایران اگر چه مدرک دانشگاهی شاید نتواند کاربرد اقتصادی چشمگیری برای زنان داشته باشد ولی باعث رشد استقلال و منزلت اجتماعی آنان میشود.
زنان ایران در سالهای اخیر بیشتر و بیشتر به جراحی پلاستیک برای زیباسازی روی می آورند و حتی به گفته رسانه ها روزی چند نفر هم زیر تیغ جراحی جان می بازند. شما این پدیده را از دیدگاه جامعه شناسی چگونه بررسی می کنید؟
از چند جهت می شود این مساله را بررسی نمود. زیبایی در سطح جهانی منبع قدرت است و مردم با زیبا کردن خود می خواهند بیشترمورد قبول واقع شوند.
زنان نیز از این منبع قدرت استفاده می کنند. در کشورهای پیرامونی و یا جهان سومی زیبایی اهمیت بیشتری دارد. زنان در کشورهای غربی از طریق فعالیت سیاسی، تحصیل و کار می توانند رشد و قدرت خود را افزونی بخشند.
زیبایی زدایی دولت ایران، در جامعه ایجاد واکنش کرده و بسیاری می خواهند با بلند کردن مو و یا شیک پوشی مورد توجه قرار بگیرند.
در کشورهای جهان سوم اما موانع زیادی برای چنین فعالیتها و رشدی وجود دارد. بنابراین مساله زیباسازی و زیبا بودن برای زنان در این جوامع اهمیت بیشتری پیدا می نماید. پدیده آرایش و جراحی پلاستیک فقط مختص ایران نیست بلکه در برزیل، ترکیه و ... نیزدیده می شود. البته در مورد ایران باید ملاحظه ویژه ای هم در نظر گیریم. دولت جمهوری اسلامی سالهاست که به نوعی زیبا یی زدایی در جامعه در عرصه های هنری و فرهنگی و آرایش روی آورده است. این زیبایی زدایی دولت ایران به ایجاد واکنشی در جامعه منجر شده است و بسیاری با بلند کردن مو و یا شیک پوشی می خواهند مورد توجه عمومی قرار بگیرند.
در خبرها آمده است که تعدادی از زنان برای برابری حقوق خود با مردان تظاهرات کرده اند. آیا فکر می کنید طرز فکر برابری با مردان در میان زنان ایرانی حاکم است؟
من اصولاً در بررسی مسایل جامعه سعی می کنم نظر یک گروه را به عنوان نظر و فکر کل جامعه در نظر نگیرم. وقتی دقیق به جامعه ایران و زنان این کشور نگاه نماییم تنوع زیادی در گروهای زنان مشاهده می کنیم که شرایطشان یکسان نیست و این امرتنها در چارچوب رابطه قدرت بین مرد وزن خلاصه و محدود نمی شود. ما هم زنان سکولاری داریم که در تظاهرات فعالانه شرکت کردند و هم زنان استشهادی داریم که حاضرند فدای آرمانهای جمهوری اسلامی شوند.
از نظر سنی تفاوتهای مهمی بین زنان وجود دارد و این امر نیز در خواسته های آنان تاثیر می گذارد. حتی سطح سواد و تعلق قومی هم بر کم و کیف خواسته های آنان تاثیر می گذارد. از نظر ایدئولوژیکی هم تمایلات زنان یکسان نیست، برخی فمنیست سکولارند و برخی "مسلمان فمنیست" هستند و غیره. بنابراین اگر گروهی را نماینده تمام زنان ایرانی فرض نماییم دچار اشتباه خواهیم شد.
ولی به نظر من زنانی که در 22 خرداد برای برابری حقوق خود با مردان تظاهرات کردند، زنان طبقه متوسط شهری در ایران می باشند که جمعیت چند میلیونی را شامل می شود. این گروه اجتماعی در دهه پنجاه شمسی شروع به رشد نمود و پیشقراول جنبش زنان ایران می باشد. اگر چه پس از انقلاب تعداد قابل توجهی از آنان به حاشیه رانده شدند و یا به تبعید از ایران رانده شدند.
جمعاٌ چند گروه فمینیستی با تفاوتهای نظری در ایران وجود دارد؟
می توان از چهار گروه نام برد. فمینیستهای اسلامی . این گروه معتقدند که باور به دین باید معیار تکاپوهای فمنیستی آنان باشد. اینان کسانی هستند که نشریه فرزانه را در ایران منتشر می کردند و خانم معصومه ابتکار معاون آقای خاتمی از مسولین آن بود.
شکی نیست که میزان طلاق در میان ایرانیان مهاجر بسیار بالا رفته است ولی این خود نشانه رشد مدرنیته در زنان است
گروه دوم مسلمانان فمنیست هستند مانند خانم شیرین عبادی که هرچند باور به دین را معیار آزادی زن نمی دانند اما معتقد اند که با قرائتهای جدید از دین می توان به سازگاری دین با برابری حقوق زن و مرد دست یافت.
گروه سوم فمنیستهای سکولار می باشند که گرچه خود غیر دینی هستند اما به دین موضعگیری خصمانه ای ندارند و می گویند نباید حقوق زنان را به تفسیرهای دینی گره زد چون این امری دنیوی است.
بالاخره گروه آخر فمنیستهای ضد مذهب هستند که بر خلاف گروه اول عدم باور به دین را شرط رهایی زنان می دانند.
آنچه که مشخص است این است که مسلمانان فمینیست و فمینیست های سکولار می توانند با هم گفتگوکنند چون که مسایل زنان را در چارچوب ایدیولوژی خلاصه نمی کنند.
در این دو دهه اخیر تحول زنان ایرانی در مهاجرت را چگونه میبینید؟
شکی نیست که میزان طلاق در میان ایرانیان مهاجر بسیار بالا رفته است ولی این خود نشانه رشد مدرنیته در زنان است. این مساله که خانواده یکبار تشکیل شده و لاجرم باید تداوم بیابد از تفکر سنتی منشاء می گیرد.
رابطه زن و شوهر به یک معنا همانند رابطه دوستی است. همانطور که امکان دارد پس از مدتی رابطه دوستی بهم بخورد رابطه زناشویی هم می تواند از بین برود. زنان ایرانی در خارج به استقلال بیشتری دست یافته اند و ساختار خانواده های پدرسالار دچار چالش شده است. در واقع خانواده دچار مشکل نشده بلکه الگوی پدرسالار ناپایدار گشته است.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران واشنگتن پریزم بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد نیز همکاری می کند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشتی از اروپا
غنی سازی اورانیوم و پیامدهای آن از دیدگاه کارشناسانه
فرید پویا- واشنگتن پریزم
دکتر نادر برزین مشاور شرکت های چند ملیتی است و در انستيتو اچ-آی-اس در پاریس تدریس می کند. او اخیراً کتابی تحت عنوان " ایران هسته ای" (١) به زبان فرانسوی منتشر کرده که توجه بسیاری را جلب نموده است.
کتاب" ایران هسته ای" او، تاریخ ۵۰ ساله اتمی ایران را در چارچوبی پویا و با در نظر گرفتن عوامل اقتصادی و سیاسی مورد بررسی قرار می دهد. احتمالاً این اولین باریست که کتابی، مساله هسته ای ایران را قدم به قدم از نقطه شروع و با ارایه مدارک و توضیحات لازم دنبال می نماید.
در این کتاب می خوانیم که اولین گام ایران به سوی فناوری اتمی در سال ١۹۵٧ و به ابتکار ایالات متحده، در چارچوب برنامه "اتم برای صلح" بر داشته شد. این برنامه شامل کشورهای مختلف می شد و فروش وسایل مربوط به فناوری هسته ای و آموزش کارکنان بومی، از پایه های اصلی آن بود.
از دیدگاه نویسنده، ایالات متحده از یکسو در پی کنترل فعالیتهای هسته ای کشورها بود تا به سلاح اتمی دست نیابند و از سوی دیگر بازار فروش گسترده ای برای تجهیزا ت اتمی خود بوجود آورده بود. سال ١۹٧٤ را می توان سال دگرگونی سیاست آمریکا در مورد برنامه نامبرده دانست. چرا که کشور هند که از کمک های ایالات متحده برای پیشبرد برنامه اتمی صلح طلبانه بهره می برد، به یک کشور جهان سومی دارنده سلاح اتمی، تبدل شد.
اگر ایران بتواند برای مصرف داخلی خود انرژی اتمی را جایگزین نفت نماید، می تواند مدتی طولانی تر نفت خود را در بازار جهانی بفروشد و کسب درآمد کند.
به عقیده دکتر برزین پس از این تاریخ، سیاست هسته ای آمریکا و ان پی تی - پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای- که بر مبنای کنترل و همکاری بود، به سیاست پیشگیری و کنترل تبدل شد. به نوشته وی سیاست هسته ای ایران چه در زمان شاه و چه در زمان جمهوری اسلامی، دستیابی کامل به فناوری هسته ای بوده و تغییر ایدئولوژی نیز، در آینده بر سیاست حاکمیت ایران در زمینه هسته ای، تاثیری نخواهد گذارد.
فرصتی پیش آمد تا با این کارشناس ایرانی در مورد تحولات اخیر هسته ای ایران و کتابش به گفتگو بنشینیم.
واشنگتن پریزم: در ایران تکنولوژی اتمی برای ایجاد انرژی برقی ، به عنوان راه حلی برای آینده مطرح شده است. در گزارشی که در مجلس اروپا به چاپ رسیده(۲)، سهم انرژی اتمی برای ایجاد الکتریسیته در سال ۲۰۰١ را ١۹٪ برآورد کرده که در سال ۲۰۲۵ به ١۲٪ کاهش می باید. مسایلی مانند سوخت های اتمی و امنیتی، برای کاهش استفاده از فناوری اتمی مطرح شده است. آیا باز می توانیم انرژی و فناوری اتمی را انرژی آینده نگرانه بدانیم؟
نادر برزین: پس از ۲۰ سال پژوهش در این زمینه، به این نتیجه رسیده ام که پیش بینی کردن در مورد انرژی در دراز مدت بسیار دشوار و با اشتباهات زیادی توام است. هم اکنون مساله آلودگی ناشی از سوخت های فسیلی و گازهای گلخانه ای بسیار جدی است. رآکتورهای اتمی می توانند تاثیر مثبتی بر محیط زیست داشته باشند.
در مورد ایران مساله فناوری اتمی، نه فقط در دراز مدت بلکه در کوتاه مدت نیز مهم است. ایران از تولید کننده های بزرگ نفت جهان است و درآمد نفتی بیش از ۸۰٪ بودجه آن را تشکیل می دهد. اگر ایران بتواند برای مصرف داخلی خود انرژی اتمی را جایگزین نفت نماید، می تواند مدتی طولانی تر نفت خود را در بازار جهانی بفروشد و کسب درآمد کند.
سیاست تغییر رژیم (ایران توسط ) آمریکا نیز، نخواهد توانست، در آینده مانع پیگیری ایران برای دستیابی به فناوری هسته ای شود.
در مورد انرژی هسته ای باید اضافه کنم که اگر کشوری بخواهد از آن بطور مطلوب و اقتصادی بهره برداری نماید، احتیاج دارد به تمامی چرخه تولید مسلط باشد. اگر قسمتی از آن در کشور همسایه ایران - روسیه- تولید شود، به دلیل هزینه تولید، به صرفه نخواهد بود.
بر اساس گزارش کمیته مشترک اقتصادی کنگره آمریکا مشکلات اصلی ایران عدم مدیریت صحیح برای بهره برداری از نفت و گاز، سیا ست خارجی تهاجمی - که منجر به تحریم ایران شده- و سیاست قیمت گذاری اشتباه بنزین است. نتیجه گیری گزارش آنست که ایران برای مصارف سوختی خود، به انرژی اتمی احتیاج ندارد، بلکه باید دوبار با جهان ارتباط برقرار کند و مدیریت صحیح در پیش گیرد. نظر شما چیست؟
همانطور که در پاسخ به سوال اول گفتم، اگر کشوری بتواند در داخل و در رابطه با بهره برداری از منابع سوختی خود مدیریتی صحیح داشته باشد، در صادرات آن موفقتر خواهد بود. در واقع این یک موضوع ساده اقتصادی است.
اگر کشوری کالایی صادر می کند و از آن کسب درآمد می نماید، هر چه بیشتر بتواند برای مصرف داخلی جانشین بیابد، قادر خواهد بود صادرات را افزایش دهد. در مورد نفت ایران نیز همین مورد صادق است. منابع طبیعی بسیار نادر و تمام شدنی هستند و همانطور که می دانیم نفت منبع بسیار با ارزشی است.
حال اگر ایران بتواند بیشتر این منبع را برای صادرات حفظ نماید، می تواند درآمد بیشتری کسب کند. هم اکنون در روند جهانی شدن و مصرف بالای انرژی چین، بسیاری از مسایل فرق کرده و مناطقی که دارای نفت هستند، اهمیت راهبردی بیشتری کسب کرده اند و ایالات متحده می خواهد بر این منابع و ذخایر انرژی تسلط داشته باشد.
در کتابتان نوشته اید که غنی سازی اورانیوم می تواند نقش بازدارنده ای نسبت به حمله به ایران ایفا نما ید. آیا فکر نمی کنید که این کار تنها قدرت بازدارندگی ندارد و برعکس می تواند جهت پیشگیری از ساختن بمب، باعث ایجاد انگیزه ای برای حمله شود؟
باید دید منظور از حمله چیست. آمریکا می تواند به وسیله زیردریایی ها و هواپیماهای خود دست به حمله بزند. ولی این عمل با تهاجم نظامی تمام عیار، تفاوت زیادی دارد. همچنان که در مورد عراق دیدیم، هجوم نظامی احتیاج به ماهها جمع آوری نیرو و سازماندهی دارد.
هشت سال دولت اصلاح طلب، فرصت بهتری برای مذاکره در جهت رفع بحران بود، ولی آمریکا توجهی به آن نکرد.
کشوری که توانایی غنی سازی دارد، می تواند در شرایط جنگی تمامی منابع خود را صرف تولید سلاح بازدارنده نماید. البته همانطور که من در کتابم ذکر کرده ام، ایران نفعی در انجام این کار ندارد و بارها نیز آن را اعلام کرده است.
نوشته اید که ایران در زمان شاه و در زمان جمهوری اسلامی در پی غنی سازی بوده است و تغییر ایدئولوژی در حاکمیت سیاسی ایران، تاثیری در پیگیری فناوری هسته ای این کشور نخواهد داشت.آیا فکر نمی کنید سیاست هسته ای ایران می تواند مانند آفریقای جنوبی و یا برزیل - که از ساخت سلاح اتمی دست کشیدند- تغییر یابد؟
یکی از اصلی ترین مسایلی که من در این کتاب به آن پرداخته ام این نکته بود که پیوستگی سیاست هسته ای ایران هم در دوره حاکمیت پهلوی و هم در دوره جمهوری اسلامی را نشان دهم. سیاست تغییر رژیم (ایران توسط ) آمریکا نیز، نخواهد توانست، در آینده مانع پیگیری ایران برای دستیابی به فناوری هسته ای شود.
ایران شرایط اقتصادیش با برزیل و آفریقای جنوبی فرق می کند و فناوری هسته ای به حفظ منابع نفتی این کشور برای صادرات کمک می کند. بنا براین فرای روابط بین المللی، مساله اقتصادی انگیزه دستیابی ایران به فناوری هسته ای می باشد.
شما معتقدید اگر ایران بطور داوطلبانه غنی سازی هسته ای را متوقف نما ید، باید در مقابل، غرامت دریافت کند. اخیراً پژوهشگران در هاروارد در گزارشی (٤) تضمین عدم حمله، گسترش روابط اقتصادی و همچنین ایجاد ذخایر سوخت هسته ای در ایران را- به عنوان نوعی جبران عدم غنی سازی- پیشنهاد کرده اند. آیا به نظر شما ایران راضی خواهد شد؟
شاید اگر چند سال پیش بود، این پیشنهادات رضایت بخش و کافی بود. اما الان من شخصاً هیچ دلیلی نمی بینم که ایران نتواند به غنی سازی تحقیقاتی - و نه غنی سازی تمام عیار- دست بزند. ایران در چارچوب ان پی تی -پیمان منع گسترش سلاح هسته ای- چنین حقی را دارد.
ضمانت های امنیتی به ایران، در واقع نوعی ضمانت امنیتی برای غرب نیز هست. چرا که باعث می شود ایران برای تضمین امنیتش، به دنبال سلاح هسته ای نباشد. در اختیار داشتن سوخت هسته ای با هزینه مناسب می تواند کمک موثری برای فعالیتهای غنی سازی ایران در حد صنعتی باشد. گسترش روابط اقتصادی نیز می تواند به روابط بین کشورها کمک نماید.
نوشته اید که تنها راه حل موجود برای آمریکا در مورد بحران هسته ای، آنست که حتی بطور موقت با آقای احمدی نژاد به توافق نظری برسد. می خواهم بپرسم آیا طرف دیگر قضیه - یعنی دولت ایران- چاره دیگری به جز توافق با آمریکا دارد؟
به نظر من هر دو طرف باید دور میز مذاکره بنشینند و راه دیگری وجود ندارد. هشت سال دولت اصلاح طلب، فرصت بهتری برای مذاکره در جهت رفع بحران بود، ولی آمریکا توجهی به آن نکرد.
آیا به نظر شما اعلام غنی سازی توسط دولت ایران غیره منتظره بود و یا اینکه تعجبی بر نیا نگیخت؟
ایران از ماه ژانویه روند غنی سازی را از سر گرفته و طبیعی بود که هم اکنون به نتیجه برسد. مهم این است که درصد اورانیوم غنی شده ۵⁄٣ است که در سوخت هسته ای بکار می رود و برای استفاده در موارد نظامی احتیاج به غنی سازی در حدود ۹۰٪ می باشد.
آیا بعد از اعلام خبر غنی سازی ما وارد مرحله جدیدی از بحران شدیم؟
خیر، بحران عمیقتر نشده است. چرا که ایران تا کنون کاری برخلاف ان پی تی انجام نداده است. دولت آمریکا خود را در موقعیتی قرار داده، که نمی تواند به طور عمومی این مساله را قبول کند. ولی این به نفع آمریکا و همه است که این فرصت را غنیمت شمرده، غنی سازی را در حد تحقیقاتی و تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی نگهداریم.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشتی از اروپا
گپی با دکتر هوشنگ نهاوندی
فرید پویا- واشنگتن پریزم
دکتر هوشنگ نهاوندی نویسنده و پژوهشگر، مدت هفده سال استاد دانشگاه پاریس بوده است. او پیش از انقلاب، وزیر آموزش عالی و مسکن و آبادانی بود. وی همچنین رئیس پیشین دانشگاه های شیراز و تهران بوده است. آقای نهاوندی کتاب های متعددی درباره ایران نوشته و چند سال پیش آکادمی فرانسه به کتاب شاه عباس امپراطور ایران وی جایزه ای اهدا کرد. او اکنون کتابی ششصد صفحه ای درباره تاریخ معاصر ایران به زبانهای فرانسوی و انگلیسی زیر چاپ دارد (١).
واشنگتن پریزم: درباره طرح هشتاد و پنج میلیون دلاری دولت آمریکا برای پیشبرد دمکراسی در ایران چه نظری دارید؟
هوشنگ نهاوندی : با صراحت تمام بگویم که چند ماهی است که احساس می کنم دولت آمریکا مایل است تحول و تغییری در ایران پدیدار شود. به نظر من ایران تنها کشورخاورمیانه است که احساسات ضد امریکایی در میان مردم آن شدید نیست . اطمینان دارم که آمریکایی ها با این پروژه ها در تغییر جمهوری اسلامی موفق نخواهند شد.
با کمکهای مالی، با ایجاد چند رادیویی که برچسب آمریکایی بر روی آن زده شده باشد و با تقویت کسانی که روی پیشانیشان ساخت آمریکا نوشته شده باشد، نه تنها باعث تضعیف حکومت ایران نمی شوند، بلکه به تقویت جمهوری اسلامی کمک هم می کنند. آمریکایی ها اطلاعات بسیار زیادی از ایران دارند و درست است که می گویند با سیستم ماهواری حتی شماره پلاک ماشین ها را هم می توانند ببینند. ولی این گونه اطلاعات کمکی به شناخت جامعه ایرانی نمی کند.
آمریکاییها ایران را از طریق چند نفری می شناسند که تحصیل کرده آمریکا هستند و برای موسسات دولتی این کشور کار می کنند و اینها چیزهایی را به آمریکایی ها می گویند که دوست دارند بشنوند. برای ایجاد تحول در ایران احتیاج به احمد چلبی مانندها نیست و گرنه اشتباه عراق تکرار می شود.
آیا فکر میکنید نظرات ضد هولوکاستی که اخیراً در ایران از سوی بعضی از مسئولین کشور عنوان شد، نمایانگر افکار عمومی ایران است؟
برای ایجاد تحول در ایران احتیاج به احمد چلبی مانندها نیست و گرنه اشتباه عراق تکرار می شود.
یهودیان دوهزار و هفتصد سال است که در ایران ساکن بوده اند و ابتدا خود را ایرانی می دانند و بعد یهودی. کوروش دستور آزادی آنان را داده است و کتابهای مقدس یهودیان از کوروش بارها به عنوان فرستاده خدا یاد کرده اند. گاهی یهودیان در دوره صفوی و در دوره قاجار تحت فشار قرار گرفتند که شاهان وقت با شدت عمل جلوی فشارها را گرفتند.
همانطور که می دانید رئیس جمهور و وزیر دفاع اسرئیل همانند تعداد قابل توجهی از شهروندان و رهبران این کشور ایرانی الاصل می باشند. ایران در سال ١۹٤۹ اسرائیل را به رسمیت شناخت و به انتقال یهودیان عراق به آن کشور کمک نمود. البته مردم ایران اطلاع زیادی درباره هولوکاست و نسل کشی یهودیان ندارند، چون در کتابهای تاریخ ما درباره آن صحبتی نشده است.
من فکر کنم عنوان کردن نظرات ضد هولوکاست ربطی به مردم ایران ندارد و برای منحرف کردن اذهان عمومی از مسایل و مشکلات امروز و به دست گرفتن رهبری نیروهای افراطی عرب بیان شده است. به نظر من مردم ایران خواستار ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی هستند که همزیستی مسالمت آمیزی با دولت اسرائیل داشته باشد ، همین و بس.
در کتابتان (٢) نوشته اید که شاه خواستار خروج نیروهای آمریکا از منطقه و غیر اتمی کردن خاورمیانه بود. آیا فکر نمی کنید این دو هدف با واقعیت موجود دهه هفتاد میلادی یعنی خطر نظامی شوروی و برنامه چند میلیارد دلاری شاه برای غنی سازی اتمی مغایرت داشت؟
من فکر کنم این اهداف در توافق با واقعیت هایی بودند که گفتید. شاه می گفت که ایران گاهی نی است وگاهی بلوط ، در مواقع خطر ایران مجبور بوده مانند نی خم شود و بعضی موارد باید مانند بلوط در مواقع سختی مقاومت نماید. بگذریم که خود وی چنین نکرد.
سیاست ایران بر پاکسازی تمام منطقه از این سلاحها (اتمی) بود و شاه معتقد بود اگر یک کشور مانند اسرائیل بمب اتم داشته باشد بقیه نیز به دنبال آن خواهند بود.
گزارشات سفیر آمریکا در ایران در سالهای هفتاد و حتی اندکی قبل از آن وجود دارد که نشان می دهد هدف سیاست خارجی ایران- درست مانند دوگل رئیس جمهور وقت فرانسه - دوستی نزدیک با آمریکا ودر عین حال استقلال سیاسی بود. شاه می خواست قدرت نظامی ایران را تقويت کند و به حد اسرائیل برساند.
شاه دست به خرید اسلحه از کشورهای بلوک شرق نظیر شوروی و چکسلواکی نیز زده بود. ایجاد کارخانجات اسلحه سازی در ایران از دیگر برنامه های تقویت نظامی کشور بود. طبق این سیاست، امنیت خلیج فارس باید در دست کشورهای منطقه اداره می شد و نیروهایی که مرز جغرافیایی در منطقه ندارند دخالت مستقیم در امور نمی کردند.
در مورد مساله سلاحهای اتمی سیاست ایران بر پاکسازی تمام منطقه از این سلاحها بود و شاه معتقد بود اگر یک کشور مانند اسرائیل بمب اتم داشته باشد بقیه نیز به دنبال آن خواهند بود. این مسایل باعث نگرانی آمریکایی ها شده بود. از سوی دیگر کمک یک میلیارد دلاری ایران به مصر واطلاع داشتن شاه از حمله مصر به اسرائیل که جنگ کیپور یا رمضان نام گرفت و راه دادن به هواپیماهای شوروی برای یاری رساندن به مصر، در تغییر بینش آمریکا و تا حدودی اسرائیل نسبت به حکومت شاه کمک کرد.
البته من معتقد به توطئه بین المللی برای راه انداختن انقلاب نیستم ولی زمانی که نا آرامیها شروع شد کشورهای غربی با آن همسویی کردند تا شاه از ایران برود. در واقع باد کاشتند و طوفان درو کردند. بنيادگرایی اسلامی با انقلاب ایران آغاز شد.
دولت پرزیدت کندی آقای امینی را به عنوان نخست وزیر به شاه تحمیل کرد تا برنامه اصلاحات ارضی را در ایران پیاده نماید (٣) به چه دلیل آمریکا چنین سیاستی را در ایران دنبال می کرد و نقش شاه در این جریان چه بود؟
اگر تاریخ را نگاه کنیم آمریکا در نوامبر گرفتار گروگانگیری شد و سی و یک دسامبر شوروی به افغانستان حمله کرد.
آمریکا خواستار تقسیم اراضی بین کشاورزان بود و فکر می کرد سیستم ارباب رعیتی آن زمان باعث طغیان علیه رژیم خواهد داشت. گر چه اصلاحات ارضی توسط امینی اغاز شد، ولی چیزی را که انقلاب سفید می نامیم یعنی سپاه دانش، سپاه بهداشت و توسعه اصلاحات ارضی زیر نظر شاه بود.
اصلاحات ارضی که در آن زمان پیاده شد از چین کمونیست و مائو تقلید شده بود. مائو در راهپیمایی طولانی که از اینسو تا آنسوی چین صورت گرفت هر جا که می رسید زمینها را به کشاورزانی که روی آن کار می کردند می سپرد. ارسنجانی، وزیر کشاورزی وقت این سیستم را در ایران پیاده کرد. در ایران هم سیستم کشاورزی بر روی نسق استوار بود. نسق یعنی هر کشاورزی بر روی زمینی که کار می کرد قرارداد داشت.
در اصلاحات ارضی همین کشاورزان مبدل به خرده مالک شدند. البته متاسفانه اقداماتی انجام نشد تا از این خرده ملکان جدید برای اداره زمینشان حمایت شود. در موقع انقلاب بجز شاید چند مورد جزیی هیچ حمایتی از انقلاب در میان روستاییان نشد. حتی کارگران هم نقش زیادی نداشتند.
آیا اعتصاب کارگران صنایع نفت در ابتدا و سپس تعداد زیادی از کارخانه ها نشانه حمایت کارگران از انقلاب نبود؟
اعتصاب این کارگران نفت به طور بسیار محدود شروع شد. در فرانسه اعتصاب ده نفر می تواند تمام راه آهن کشور را از کار بیندازد. در جنوب در صنایع نفت با تعداد محدودی در زمینه توزیع اعتصاب شد. البته بعد به جاهای دیگر سرایت نمود ولی صنایع خصوصی تکان نخورد.
در کتابتان نوشته اید شوروی در عملیات گروگانگیری سفارت آمریکا نقش داشت. چه مدارکی می توانند این ادعا را ثابت کنند؟
کمی صبر کنید در کتاب جدیدم که زیر چاپ است به این موضوع پرداخته ام. با این گروگانگیری سیاست امور خارجه آمریکا به مدت چهارصد و چهل و چهار روز گرفتار شد. این گروگانگیری باعث شد هواداران رابطه با آمریکا یعنی آقای بازرگان ، آقای یزدی و غیره کنار گذاشته شوند.
در الجزیره از طرف اینها ، برای خرید دوباره اسلحه و از سرگیری رابطه مذاکراتی با امریکایی ها شده بود. اگر تاریخ را نگاه کنیم آمریکا در نوامبر گرفتار گروگانگیری شد و سی و یک دسامبر شوروی به افغانستان حمله کرد.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشتی از اروپا
حمله به ايران
فرید پویا- واشنگتن پریزم
دکتر پل راجرز، استاد مطالعات صلح در دانشگاه برادفورد در انگلستان و متخصص امنیت بین المللی می باشد. دکتر راجرز گزارشی در مورد حمله احتمالی نظامی اسرائيل يا آمريکا به ايران تهيه و
گروه تحقيقات آکسفورد آن را منتشر کرده است1.
راجرز معتقد است که حمله زمینی علیه ایران امکان پذیر نیست چرا که نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان درگیرند. در این گزارش حمله احتمالی از طریق هوایی و بطور غافلگیر کننده علیه تاسیسات هسته ای، آزمایشگاهايی که در زمینه هسته ای فعال هستند و نیروهای نظامی ایران در خلیج فارس خواهد بود.
اهداف این حملات در واقع برای از بین بردن تاسیسات هسته ای از یکسو و از بین بردن نیرو های متخصص در این زمینه از سوی دیگر خواهد بود تا بازسازی و ادامه برنامه هسته ای را حداقل پنج سال به تاخیر بیاندازد. آقای راجرز می گوید چنین حمله ای می تواند باعث واکنش شدید ایران بشود و جنگی طولانی و چند ملیتی آغاز گردد.
اهداف این حملات در واقع برای از بین بردن تاسیسات هسته ای از یکسو و از بین بردن نیرو های متخصص در این زمینه از سوی دیگر خواهد بود
بنا به این گزارش به جزء ایران- آمریکا، اسرائیل، عراق و حتی لبنان نیز با حمله حزب الله به اسرائیل می تواند به جنگ کشیده شود. دکتر راجرز حمله نظامی را به عنوان راه حلی برای بحران هسته ای ایران مردود می داند و می گوید باید بدنبال راه های دیگری برای حل اين بحران گشت.
گزارش اکسفورد خارج شدن ايران از ان پی تی- پیمان منع گسترش سلاح هسته ای - و تسريع در ساخت بمب اتمی را از عکس العمل های تلافی جویانه ایران می شمارد. در این زمینه دکتر محمدرضا جلیلی 2 استاد روابط بین الملل در ژنو در گفتگویی با واشنگتن پریزم می گوید از نظر تکنولوژیکی مشکل است که پس از حمله و در زمان جنگ و تحریم، ایران بتواند چنین عکس العملی نشان دهد، ولی از نظر سیاسی ایران به این نتیجه میرسد که فقط داشتن بمب اتم می تواند باعث امنیت ملی کشور شود.
به نظر دکتر راجرز از دیگر واکنشهای ناشی از حمله به ایران افزایش مقاومت و نفرت در مورد حضور آمریکا، در منطقه خواهد بود. آقای جلیلی، نويسنده کتاب دیپلماسی اسلامی3 می گوید شاید در مصر و آفریقای شمالی ایران هوادارانی داشته باشد و فعالیت هایی به نفعش صورت بگیرد ولی در کشورهای خلیج فارس احساسات ضد ایرانی بسیار قویتر از مخالفت آنان با حضور آمریکاست و اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
به نقل قول از گزارش اکسفورد، از واکنشهای مهم دیگر در مقابل حمله به تاسیسات اتمی ایران تلاش این کشور برای مختل نمودن عبور و مرور کشتی های نفتی در تنگه هرمزخواهد بود که باعث بالا رفتن قیمت نفت میشود. دکتر جلیلی در پاسخ می گوید که در کوتاه مدت قیمت نفت بالا خواهد رفت ولی هم ایران احتیاج به صدور نفت خود دارد و هم جهان احتیاج به خرید آن. بنابراین بمرور اوضاع بصورت عادی برخواهد گشت تا ایران نفت خود را صادر نماید.
فرصتی پیشامد تا با دکتر راجرز گفتگویی در مورد این گزارش داشته باشیم.
واشنگتن پریزم- در گزارش شما می خوانیم که حمله زمینی به ایران امکان پذیر نیست چون نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان درگیر هستند و تعداد افراد لازم برای عملیات را در اختیار ندارند. آیا امکان حمله زمینی به فرماندهی ناتو و با شرکت ترکیه و فرانسه که اخیراً ایران را بطور غیر مستقیم تهدید کرده است وجود دارد؟
هر تلاشی برای اشغال مناطق نفتی باعث تخریب تاسیسات شده و تولید نفت را مختل خواهد کرد و در واقع نتیجه ای منفی خواهد داشت.
پل راجرز: من انتظار دارم که ترکیه نسبت به حضور فعال ارتش خود در حمله نظامی احتمالی امریکا مقاومت نماید. فرانسه نیز بعید بنظر می رسد بطور مستقیم در کنار آمریکا قرار بگیرد.
درباره تئوری اشغال محدود مناطق نفتی ایران که از سوی برخی عنوان شده چه نظری دارید؟
هر تلاشی برای اشغال مناطق نفتی باعث تخریب تاسیسات شده و تولید نفت را مختل خواهد کرد و در واقع نتیجه ای منفی خواهد داشت.
ایران همیشه عنوان کرده که قادر است تنگه هرمز را مسدود نماید. آیا می توان مسیر دیگری برای حمل ونقل تانکرهای نفتی یافت؟ ایا ایران قابلیت نظامی برای بستن تنگه را دارد؟
در کوتاه مدت پیدا کردن الترناتیوی برای تنگه هرمز امکان پذیر نیست و نمی توان راه دیگری را جایگزین آن نمود. ایران لازم نیست تنگه را ببند. با مختل کردن عبور و مرور تانکرها می تواند تاثیر گذار باشد.
در گزارش خود نوشته اید که آقای احمدی نژاد با مشکلات و مخالفت هایی در داخل کشور روبروست. موضعگیری روحانیونی مانند آقای رفسنجانی را در مورد رئیس جمهور ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر چه احمدی نژاد در میان روحانیون بلندپایه و یا به عبارتی در میان خبرگان تئوکراسی محبوب نیست ولی زمانی که کشور مورد تهدید خارجی قرار گرفته انتظار نمیرود علیه احمدی نژاد موضع بگیرند.
نوشته اید که حمله به ایران میتواند کشورهای دیگر از جمله لبنان عراق و اسرائیل را هم به جنگ بکشاند. آیا سوریه نیز به این کارزار کشیده خواهد شد؟
سوریه می تواند بطور غیر مستقیم درگیر شود. ولی فکر نمی کنم آمریکا در موقعیتی باشد که بتواند رژیم سوریه را تغییر دهد.
نقش احتمالی گروهای جد ایی طلب قومی را در حمله آمریکا چگونه میبینید؟
طبیعتاً آمریکا آنان را تشویق نموده و به همکاری با این گروها خواهد پرداخت. ولی در حال حاضر از نظر سیاسی وزنه ای بشمار نمی آیند.
برخی پیشنهاد غنی سازی محدود در خاک ایران را ارایه کرده اند. آیا آمریکا این امر را خواهد پذیرفت؟
من واقعاً شک دارم که دولت آمریکا هر گونه غنی سازی را در خاک ایران قبول کند.
زمانی که کشور مورد تهدید خارجی قرار گرفته انتظار نمیرود (روحانيون بلندپايه) علیه آقای احمدی نژاد موضع بگیرند.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.
برای دستيابی به متن کامل اين گزارش به لينک ذيل مراجعه فرماييد:
http://www****anbodycount.org/#pr
1- Paul Rogers, Oxford Research Group, Feb 2006 Iran: Consequences of a War
ایران پیامدهای یک جننه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشتی از اروپا گپی با سيلوان برژه: نقش سازمان ناتو در قرن جديد
فرید پویا- واشنگتن پریزم
آقای سیلوان برژه 1 مشاور سیاسی و سخنگوی هیئت فرانسه در ناتو- سازمان پیمان آتلانتیک شمالی- است. آقای برژه در مصاحبه ای در اواخر دسامبر با واشنگتن پریزم، نظر شخصی خود را در مورد ناتو و تاریخ این سازمان بيان کرد. پیش از پاسخ به سوالات، مشاور سیاسی فرانسه در ناتو، در چار چوبی تاریخی تحول پویای این سازمان را در رابطه با اروپا و تغییرات امنیتی در سطح جهان مورد بررسی قرار داد.
گر چه ناتو در ماموریت های بشر دوستانه شرکت می نماید ولی وظیفه و عملکرد اصلیش باید در زمینه نظامی باقی بماند.
به نظر وی اولین مرحله تاریخی ناتو بین سالهای 89- 1949 در زمان جنگ سرد شکل گرفت. وظیفه اصلی ناتو محافظت کردن از اروپا درمقابل تجاوز و مقابله با پیمان ورشو بود. مرحله دوم تاریخی، در سال 1989 با سقوط دیوار برلین و از هم پا شیدگی پیمان ورشو آغاز شد و تا سالهای نود میلادی با مداخله در آنسوی مرزهای کشورهای عضو ناتو یعنی در بالکان-کوسوو بوسنی- ادامه یافت.
پس از یازده سپتامبر، ناتو وارد مرحله جدیدی شد. این سازمان با کمکی پر معنا، هواپیماهای آواکس را برای مراقبت از مرزهای آمریکا در اختیار این کشور گذاشت. اما اين مرحله جديد در ادامه عکس العمل به حوادث يازده سپتامبر شکل واقعی به خود گرفت.
در سال 2003، نیروهای ناتو در افغانستان یعنی کاملاً خارج از محدوده جغرافیایی اعضاء و حتی اروپا وارد عمل شدند. بنابراین ناتو از حفاظت کشورهای اروپایی تا پاسداری صلح و شرکت در ماموریت های حفظ ثبات شرکت نموده و تحول پویایی داشته است.
آقای برژه اضافه می نماید که باید در ذهن داشته باشیم که ناتو ژاندارم بین المللی نیست و نمی تواند همه جا حضور داشته باشد. اگر چه ناتو در ماموریت های بشر دوستانه مانند کمک به مصیبت زدگان طوفان کاترینا و یا زلزله زدگان پاکستان شرکت می نماید ولی وظیفه و عملکرد اصلیش باید در زمینه نظامی باقی بماند.
واشنگتن پریزم- هنری کسینجر وزیر امور خارجه سابق آمريکا معتقد بود که اروپا قدرتی منطقه ای ولی آمریکا قدرتی جهانی است. او حتی می خواست از صحبت های وزرای امور خارجه اروپا کاملاً مطلع شود2. آیا فکر می کنید با پایان گرفتن جنگ سرد نگرش آمریکا به اروپا تغییر یافته است؟
بنا به اطلاع من کسینجر عادت داشت بگوید اروپا؟ در آنجا به چه کسی باید تلفن زد و صحبت کرد؟ ما هم اکنون در اروپا سیاست مشترک خارجی و امنیتی و حتی سیاست مشترک دفاعی و امنیتی داریم. بحث تاریخی در ناتو در جریان بود که آیا می بایست در ناتو یک رکن اروپایی وجود داشته باشد یا نه.
ناتو در چند سال آینده افغانستان را ترک می کند چون این سازمان نیروی استعمارگر قرن بیست و یکم نیست
کشور فرانسه در آنزمان معتقد بود که ناتو باید در برگیرنده یک رکن آمریکایی و یک رکن اروپایی باشد. البته این ایده هیچوقت مورد عمل واقع نشد. سیاست مشترک دفاعی و امنیتی اروپا در خارج از چارچوب ناتو شکل گرفته است. در بسیاری از موارد ناتو و اتحادیه اروپا بطور همزمان در یک مکان حضور دارند. البته این دو سازمان در رقابت با یکدیگر نیستند چون ازيک طرف جا برای هر دو نهاد وجود دارد و از طرف ديگر هشتاد درصد کشورهای عضو ناتو در اروپا جای دارند. باید در نظر داشته باشیم که اهداف و امکانات هر کدام از این دو سازمان متفاوت است. اتحادیه اروپا شیوه هایی برای کمک به توسعه کشورها دارد و ناتو امکانات و قدرت نظامی. به عنوان مثال فعالیت اتحادیه اروپا در افغانستان در رقابت با ناتو که در برقراری ثبات می کوشد، نیست.
در طول سال های جنگ سرد، اروپا مرکز توجه و فعالیت ناتو بود. آیا هم اکنون مناطق و یا کشورهایی دیگر جایگزین اروپا و مرکز توجه ناتو شده اند؟
بله در زمان جنگ سرد وظیفه ناتو دفاع از کشورهای اروپایی بود ولی هم اکنون ترسی از حمله نظامی به اين منطقه وجود ندارد. البته اروپا هنوز برای ناتو در اولویت قرار دارد، نگاه کنید به عملکرد ناتو در غرب بالکان و بخصوص دربوسنی.
ولی این امر حقیقت دارد که ناتو بیشتر و بیشتر در عملیات خارج از مرزهای اروپا شرکت می کند. ناتو به افغانستان نیرو اعزام داشته و درعراق نیروهای ارتش این کشور را بدون آنکه مستقیماً وارد درگیری شود، تعليم می دهد. در دارفور (سودان) نيز نیروهای اتحادیه آفریقا را تعلیم داده و به حمل و نقل هوایی کمک کرد. ناتو حتی به یاری آمریکا پس از طوفان کاترینا و به کمک زلزله زدگان کشمیر شتافت. ولی همانطور که گفتم ناتو نمی تواند در همه جا حضور داشته باشد.
در کتاب مبانی ناتو3 اشاره شده است که بودجه دفاعی آمریکا در حال افزایش و بودجه نظامی اروپا در حال کاهش است. فکر نمی کنید این تفاوت عظیم بین خرج نظامی آمریکا و اروپا در تصمیم گیری های ناتو تاثیر بگذارد؟
این مساله از یک طرف به توانایی مالی کشورها بستگی دارد و از سوی دیگر به مشارکت آنان در سهیم شدن این بار سنگین یعنی بودجه. پس از جنگ سرد هزینه نظامی اروپا کاهش یافت. در مورد آمریکا بودجه نظامی وارد مرحله ثبات شد و اگر اشتباه نکنم حتی در یک مرحله رو به نزول رفت. اما پس ازحملات یازده سپتامبر بودجه نظامی آمریکا افزایشی چشمگير یافت. ایالات متحده به کشورهای اروپایی گفت ما در دفاع از شما مشارکت داریم. ما بودجه نظامی خود را افزایش می دهیم و شما کاهش! در هر صورت فرانسه و بریتانیا بودجه شان را افزایش دادند ولی تفاوت بین دو سوی اقیانوس اتلانتیک همچنان زیاد است.
حضور و عملکرد ناتو در افغانستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
ماموریت ایساف- نیروهای بین المللی کمک به امنیت- تحت قیومت شورای امنیت سازمان ملل، یاری رساندن به افغانستان برای ایجاد ثبات در این کشور است. افغانستان تحت تسلط حکومت ناکامی بود که برای امنیت و صلح جهانی ایجاد خطر می کرد.
نیروهای ناتو در کوسوو زندگیشان همیشه با خطر مواجه بوده است ولی این به این معنا نبوده که این سازمان بخواهد نقش رهبر سیاسی را در این منطقه ایفا کند.
برای برگزاری انتخابات اخیر در افغانستان، ناتو نیروهای تقویتی به این کشور فرستاد. ما نیروهای افغان را کمک می کنیم تا با قاچاقچیان مواد مخدر مقابله نمایند ولی ناتو هیچوقت بطور مستقیم با قاچاقچیان درگیر نمی شود. ناتو در چند سال آینده افغانستان را ترک می کند چون این سازمان نیروی استعمارگر قرن بیست و یکم نیست و اگر مدتی طولانی در این کشور بماند حضورش نه تنها مفید نیست بلکه مضر خواهد بود.
خانم مرکل صدراعظم آلمان خواستار ناتوی سیاسی شده است. این به چه معناست؟
قبل از هر چیز ناتو یک سازمان نظامی است و قرار نیست مبدل به شورای امنیت جدیدی گردد. پس از جنگ سرد، ناتو بیش از بیش ماموریت های ایجاد ثبات و پاسداری از صلح را برعهده گرفت و حتی به کمک آمریکا و کشمیر پس از طوفان کاترینا و زمین لرزه شتافت.
باید در نظر داشته با شیم که هدف اصلی ناتو عملیات بشر دوستانه نیست و ناتو نه یک سازمان غیر دولتی است ونه یک بازیگر سیاسی جهانی مانند سازمان ملل. با اینهمه ناتو از یکسو با تحکیم بخشیدن به تفاهم سیاسی میان متحدینش و از سوی دیگر با روشن کردن این موضوع برای کشورهایی مانند کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی که ادامه همکاری با ناتو ملزم رعایت ارزشهای دمکراتیک مانند انتخابات عادلانه و آزاد است، نقش سیاسی خود را بازی می نماید.
نیروهای ناتو در کوسوو زندگیشان همیشه با خطر مواجه بوده است ولی این به این معنا نبوده که این سازمان بخواهد نقش رهبر سیاسی را در این منطقه ایفا کند. ناتو یک بازیگر سیاسی است در کنار سازمان ملل، اتحادیه اروپ،ا شورای اروپا و غیره.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشت هايی از اروپا
منع شرکت ايران در مسابقات جام جهانی فوتبال؟
فرید پویا- واشنگتن پریزم
آنجلیکا بیر، نماینده حزب سبزهای آلمان در پارلمان اروپا 1 و سرپرست هیئت نمایندگان این پارلمان در مورد امور ایران می باشد. خانم بیر بمدت 12 سال نماینده پارلمان آلمان بوده است. هفته گذشته فرصتی پیش آمد تا با وی در دفترش در بروکسل گفتگویی داشته باشیم.
واشنگتن پریزم: حزب سبز آلمان از فیفا (فدراسيون جهانی فوتبال) خواسته بود که مانع شرکت تیم فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی شود. آیا فکر می کنید سیاست و ورزش را به یکدیگر ربط دادن کار معقولی است؟
آنجلیکا بیر: ما پس از یکسری بحث های داخلی در حزب سبز، با در نظر گرفتن شکست گفتگوهای اروپا و ایران به این نتیجه رسیدیم که بهتر است به دنبال طرحی برای منع شرکت تیم ایران در جام جهانی برويم. از یکسو نمی خواستیم که ایران مورد تحریم های سنگین قرار گیرد و مردم آن کشور دچار کمبود غذا و دیگر مشکلات اقتصادی شوند ولی از سوی دیگر می خواستیم نشان دهیم که سخنان خصمانه آقای احمدی نژاد، به خصوص درباره اسرائیل قابل قبول نیست. مردم ایران برای انتخاب چنین رئیس جمهوری می بايست قیمتی بپردازند. دراین مورد تعدادی از مردم ایران به ما ایمیل (نامه الکترونيکی) دادند و نظرشان را در این مورد بیان کردند. برخی مايل به گفتگوی آرام و عاقلانه در باره اين مسئله بودند و بعضی ديگر نیز مرا به هیتلرتشبيه کردند.
آلمان به همراه فرانسه و بریتانیا، یکی از سه کشور اصلی اروپایی بوده که با ایران در مورد برنامه هسته ای آن کشور مذاکره کرده است. آیا فکر می کنید در حال حاضر کشور روسیه به عنوان مذاکره کننده اصلی جایگزین سه قدرت اروپايی شده است؟
من فکر نمی کنم که روسیه جایگزین ما شده است، اما باید بپذیریم که آخرین پیشنهاد از جانب سه کشور اروپايی - فرانسه، انگلیس و آلمان- به نمایندگی ديگر کشورهای اروپا و همچنين آمريکا برای ایران غیر قابل قبول بود.
مردم ایران برای انتخاب چنین رئیس جمهوری می بايست قیمتی بپردازند.
حزب سبز آلمان و احزاب سبز اروپا سعی کرده اند سخنان ضد اسرائیلی احمدی نژاد و برنامه هسته ای ایران را از هم جدا کنند.
تاکنون ایران در چارچوب معاهده ان پی تی- پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای- و پروتکل الحاقی آن دچار چنان تخلفی نشده که پرونده اش راهی شورای امنیت شود. ایران به تضمین امنیتی احتیاج دارد. تضمينی نه از جانب اروپا، بلکه از سوی آمریکا که نیروهای نظامیش در همسایگی ایران، عراق و افغانستان مستقر است. ما به دنبال راهی هستیم که امنیت ایران، آمریکا و اسرائیل تضمین شود و جمهوری اسلامی به روشنی نشان دهد که دنبال سلا ح هسته ای نیست.
شما به عنوان سرپرست هیئت پارلمان اروپا، مسئول مذاکره با ایران درباره مسائل مربوط به حقوق بشر بوده اید. ثمره این مذاکرات را چگونه ارزیابی می با ایران کنید؟
این موضوع بسیار حساسی است و پارلمان اروپا در این مورد فقط با دو کشور چین و ایران به گفتگو نشسته است. ما سعی کردیم که هر چه بیشتر با جامعه مدنی ایران در تماس باشیم. حمایت از وبلاگ نویسان، زندانیان سیاسی و دعوت از خانم شیرین عبادی به پارلمان اروپا از جمله فعالیت های ما برای حمایت از حقوق بشر در ایران بوده است. باید یادآوری نمایم که دمکراسی و حقوق بشر در بسیاری از کشورهای منطقه بدتر از ایران است. مسائل را نباید سیاه و سفید دید.
شما از یک سو می گوید پارلمان اروپا فقط با چین و ایران درباره حقوق بشربه گفتگو می نشيند، و از سوی دیگر معتقدید که دمکراسی و حقوق بشر در بسیاری از کشورهای منطقه بدتر از ایران است. چرا با این کشورها صحبتی در مورد حقوق بشر نمی شود؟
این سوال را نباید از حزب یا احزاب سبز بپرسید. ما داریم بهترین تلاشمان را می کنیم تا با تمامی کشورها درباره حقوق بشر گفتگو را آغاز نماییم.ما در پارلمان اروپا نباید استانداردهای متفاوت در قبال کشورهای مختلف داشته باشیم. با وجود آنکه ما حزب کوچکی در پارلمان اروپا هستیم ولی تلاشمان را می کنیم.
تاکنون ایران در چارچوب معاهده ان- پی- تی و پروتکل الحاقی آن دچار چنان تخلفی نشده که پرونده اش راهی شورای امنیت شود.
شما در دوران نمایندگی در پارلمان آلمان مخالف حملات هوایی به کوسوو و همچنین مخالف هرگونه مشارکت آلمان در حمله به عراق بودید. آیا هنوز هم در این دو مورد به مواضع اوليه خود اعتقاد داريد؟
در ابتدا باید بگویم وقتی بیست و هفت سال پیش من فعالیت سیاسی خود را آغاز کردم، برعلیه مواضع آمریکا و ناتو مبارزه کردم اما سالهاست که موضع گیریم تغییر کرده چون دنیا، دنيای بيست و هفت سال پيش نيست. در مورد کوسوو، در ابتدا من معتقد به یافتن راهی صلح آمیز بودم ولی بعد از قتل عام سربرنيتسا توسط صرب ها، نظرم عوض شد. من و حزب سبز از عملیات ناتو پشتیبانی نمودیم تا جلوی قتل عام های دیگر را بگیرد. ما باید بین اعمال غير انسانی و دست روی دست گذاشتن یکی را انتخاب می کردیم. بنابراین از عملیات ناتو پشتیبانی کردیم. در مورد عراق، ما از ابتدا شدیداً مخالف جنگ بودیم و فکر کنم اوضاع فعلی در عراق حق را به ما می دهد.
رئیس جمهور فرانسه در سخنان اخیر خود تروریست ها و حامیانشان را در صورت به خطر انداختن منافع ملی فرانسه، بطور غیر مستقیم تهدید به استفاده از سلاح های هسته ای نمود. نظر شما چيست؟
اگر چه آقای ژاک شیراک کشور بخصوصی را نام نبرد، اما همه درک کردند که منظور او ایران است. همانطور که می دانید جنگ سرد تمام شده است و هیچکس حق حمله به کشوری ديگر را صرفاً برای پيش گيری از خطر احتمالی ندارد.
بر طبق این معاهده اگر ایران مورد حمله اتمی کشوری مثل فرانسه قرار گیرد، آمریکا می بایست به کشور مهاجم، یعنی فرانسه حمله نماید.
ا گرچنین منطقی را در مورد افغانستانی که تحت تسلط طالبان بود در نظر می گرفتیم، می بایست با بمب اتم به این کشور حمله می کردیم. این طرز فکر غیرقابل قبول و احمقانه است. ایران عضوان- پی- تی است و در تئوری بر طبق این معاهده اگر ایران مورد حمله اتمی کشوری مثل فرانسه قرار گیرد، آمریکا می بایست به کشور مهاجم، یعنی فرانسه حمله نماید. می بینید که چقدر این داستان بی معنی است.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشت هايی از اروپا صدا های جهانی: خبررسانی در قرن بيست و يکم
فرید پویا- واشنگتن پریزم
"ایتان زوکرمان"از بنیانگزاران پروژه صداهای جهانی هاروارد (١) و پژوهشگر مرکز برکمن است. همه روزه اخبار و اطلاعات از وبلاگهای حدود چهل کشور دنیا، در سایت یا وبلاگ ( اصطلاح وبلاگ به معنای يادداشت و يا خاطرات و نظريات شخصی بر روی شبکه اينترنت می باشد. بلاگر، در واقع يادداشت کننده و بلاگ نويس است ) صداهای جهانی به زبان انگلیسی منتشر می شود. بخش مربوط به ایران، از نظر حجم خبری پس از چین و هند در جایگاه سوم است. در مدتی کمتر از یک سال، تعداد بازدیدکنندگان این وبلاگ عظیم از ٨٠٠ نفر به ٣۵٠ هزار تن در ماه رسیده است. هم اکنون خبرگزاری هایی مانند رویتر از صداهای جهانی به عنوان منبع خبری استفاده می کنند. پس از دومین همایش سالانه صداهای جهانی هاروارد در لندن در روز ١٩ آذر ماه سال جاری (١٠دسامبر۲٠٠۵) فرصتی دست داد تا با او گفتگوکنيم.
واشنگتن پریزم- آیا وبلاگ ها به طور عام و وبلاگ های خبری به ویژه، رسانه ای جدیدند که با رسانه های به اصطلاح سنتی رقابت می کنند و یا اینکه مکمل نقش آنها هستنند؟
در بعضی از کشورها آزادی بیان وجود ندارد و خبرنگاران نمی توانند به وظیفه خود عمل کنند... در این موارد وبلاگها نقش مهمی در خبر رسانی ایفا می کنند
در صداهای جهانی احساس ما این است که وبلاگها در رقابت با رسانه های دیگر نیستند و نقش مکمل را ایفا می کنند. اما در بعضی از کشورها آزادی بیان وجود ندارد و خبرنگاران نمی توانند به وظیفه خود عمل کنند و یا اینکه رشوه چنان گريبانگیر مطبوعات شده که روزنامه نگاران در پی خبررسانی نیستند. در این موارد وبلاگها نقش مهمی در خبر رسانی ایفا می کنند. باید بگویم که برخی از مواقع روزنامه نگاران حضور ندارند و خبرها از طریق بلاگرها منتشر می شود. بهترین نمونه این مورد، سونامی است که هیچ خبرنگاری حضور نداشت و اطلاعات از طریق وبلاگ ها به دست دنیا می رسید. همایش سالانه ما که در مرکز رویتر صورت می گیرد، خود نمونه همکاری وبلاگها با رسانه های سنتی است.
بعضی می گویند اطلاعات وبلاگ ها موثق نیست و ارزش چندانی ندارد. چه پاسخی به این منتقدین دارید؟
مساله جالب برای ما اینست که بلاگرها ابراز عقیده کنند. شعار و هدف ما - بر خلاف بسیاری از رسانه ها- خبر رسانی متعادل و منصفانه نیست، بلکه انعکاس نظرهای گوناگون و شفاف، برایمان اهمیت دارد. وقتی می گویم شفاف منظور این است که وبلاگ نویسان واقعا آنچه را که فکر می کنند بنویسند. تا وقتی وبلاگها دنبال این نیستند که جایگزین رسانه ها شوند، مساله موثق بودن یا نبودن مطالبشان مشکلی ایجاد نمی کند.
در ایران هفتاد میلیونی ، حدود شصت هزار وبلاگ وجود دارد که تعداد زیادی از آنان سیاسی نیستند. آیا فکر می کنید وبلاگ ها در ایران نقشی در جامعه ایفا می کنند و یا اینکه فقط پلی خبری به خارج هستند؟
در ایران پس از انقلاب اسلامی ، ارتباط دختران و پسران بسیار دشوار شد. حال آن که از این طریق، یک دختر جوان می تواند وبلاگ پسر جوانی را بخواند
بطور کلی می توانم بگویم وبلاگ ها در جامعه ایران تاثیر می گذارند، هر چند که در کوتاه مدت ، تاثیرشان به چشم نمی آید. در آمریکا نیز وبلاگ ها هوارد دین را به ریاست جمهوری نرساندند. مردم می توانند از طریق وبلاگ ها بفهمند که در زندگی دیگران چه می گذرد. در ایران پس از انقلاب اسلامی ، ارتباط دختران و پسران بسیار دشوار شد. حال آن که از این طریق، یک دختر جوان می تواند وبلاگ پسر جوانی را بخواند. عکس قضیه نیز صادق است. بدین ترتیب ارتباطی بین افراد برقرار می شود و از نظرات هم آگاه می شوند.
وبلاگ نویسان بر خلاف خبرنگاران ، سازمانی برای دفاع از خود ندارند و به اصطلاح تنها هستند. وبلا گ نویسان چگونه از حقوق خود دفاع می کنند؟
این واقعاً مشکلی جدی است. ابتدا باید بگویم که وبلاگ نویسان در بسیاری از موارد به یاری هم می شتابند. اخیراً وبلاگ نویسی در مصر به زندان افتاد. وبلاگ نویسان دیگر خبر را به دنیا رساندند، به ملاقاتش در زندان رفتند و پیگیر خبر بودند تا اینکه آزاد شد. سازمان گزارشگران بدون مرز از وبلاگ نویسان به عنوان روزنامه نگار دفاع می کند و به کمک آنها می شتابد.
اکثر مطالب و گزارشهای صداهای جهانی درباره کشورهای جهان سوم نظیر ایران است. رسانه های بین المللی مانند رویتر چگونه از این منبع خبری استفاده می کنند؟
راز موفقیت، ساختار صداهای جهانی است که به افراد متعددی از تمامی نقاط جهان به عنوان نویسنده و سردبیر اجازه مشارکت داده است
زمانی که اتفاقات ناگهانی و معمولاً غم انگیزی در این کشورها رخ می دهد، رویتر و دیگر رسانه ها اخبار منتشر شده بلاگرهای مقیم این کشورها را دنبال می کنند. بهترین مثال بمب گذاری اخیر در اردن است که بلاگرهای این کشور به سرعت و با پیگیری وقایع را در صداهای جهانی گزارش دادند. مساله دیگری که برای سردبیران و خبرنگاران جالب است، نقطه نظرات و موضوعات جالبی است که بلاگرهای این کشورها درباره آنها بحث می کنند. وقتی ربکا مک کینن- دیگر بنیاد گذار این پروژه - درباره کره شمالی می نویسد، بیشترین خوانندگان آن نظامیان هستند. مطالب ما درباره چین و هند، روزنامه های انگلیسی و آمریکایی را جذب می کند. روزنامه انگلیسی گاردین از خوانندگان پروپا قرص ماست.
صداهای جهانی که برخی آن را رسانه شهروندان دنیا می نامند، در مدتی کمتر از یک سال ، موفق شده ماهی ٣۵٠هزار بازدید کننده را به خود جذب کند. روزنامه های معتبری نظیر گاردین و رسانه هایی چون بی بی سی و رویتر، صداهای جهانی را منبع خبری معتبری می دانند. راز موفقیت شما در چیست؟
راز موفقیت، ساختار صداهای جهانی است که به افراد متعددی از تمامی نقاط جهان به عنوان نویسنده و سردبیر اجازه مشارکت داده است. پیشرفت و موفقیت هر یک از نویسندگان و گزارشگران موفقیت کل پروژه است.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشت هايی از اروپا
گپی با همايون تندار- سرپرست هيئت افغانستان در اتحاديه اروپا
فرید پویا- واشنگتن پریزم
آقای همایون تندار سفیر افغانستان در بلژیک و سرپرست هیئت افغانستان در اتحادیه اروپا می باشد. آقای تندار ، سه سال و نیم است که در این مقام در بروکسل انجام وظیفه می نماید. فرصتی پیش آمد تا با ایشان در سفارت افغانستان در بروکسل گفتگویی داشته باشیم.
واشنگتن پریزم- آقای سفیر، برخی از جمله آقای مزاری 1 رهبر فقید حزب وحدت معتقد بودند و هستند که فدرالیسم سیستم موثرتری برای حکومت افغانستان است تا یک دولت مرکزی. شما چه نظری دراین مورد دارید؟
بحث در مورد دولت فدرال و یا مرکزی در افغانستان بوده و هست. متاسفانه اين نوع بحث ها به جای گفتگوی منطقی ومبادله عقيده، اکثراً به تشنج کشيده می شود. بعضی از افراد که خواستار حکومت مرکزی هستند، فکر می کنند که شاید بتوانند با داشتن حکومت مرکزی قوی اراده قومی را به دیگری بقبولانند و کسانی راکه خواهان حکومت فدرال هستند، متهم به جدایی طلبی از جسم کشور می کنند. کسانی هم که هوادار نظام فدرالی هستند، معتقدند که عدالت اجتماعی فقط در چنین نظامی امکان پذیر است. اما اساس بحث اشتباه است. باید ببینیم کدام نظام به بهترین وجه در کدام مرحله تاریخی می تواند پاسخگوی نیازهای اجتماعی و اقتصادی کشور باشد. قانون اساسی افغانستان به صراحت حکم بر حکومت مرکزی داده است.
در واقعیت میبینیم که در افغانستان سیستم نه چندان مرکزی حاکم است. از نظر برنامه ریزی های بهداشتی، افغانستان به هشت منطقه و از نظر امنیتی به حوزه های متفاوت تقسیم شده است. آنچه مهم است بهبود وضع مردم افغانستان است .
قانون اساسی افغانستان به صراحت حکم بر حکومت مرکزی داده است. در واقعیت میبینیم که در افغانستان سیستم نه چندان مرکزی حاکم است
آقای بشردوست وزیر سابق2 برنامه ریزی به دلیل اختلاف نظر با ریس جمهور در مورد سازمانهای غیر دولتی استعفا داد. آقای بشردوست معتقدند که رشوه و فساد در این گونه سازمانها ریشه افکنده است. سوال من اینست که چه نهادی بر این سازمانهای غیر انتفاعی نظارت دارد و شما چگونه عملکرد آنان را ارزیابی میکنید؟
باید بدانیم با شعار و با اتهام نه وضع مردم کشور بهبود می یابد و نه کشور پیش می رود. ما در افغانستان هم سازمان های غیر دولتی فاسد داریم و هم سازمان های غیر دولتی که کار خود را بخوبی انجام می دهند. هم من وهم رئیس جمهور افغانستان معتقدیم که فساد مالی در ادارات افغانستان حاکم است. نباید با احساسات با این سازمانها برخورد کرد. قوانینی تصویب شده که بر طبق آن سازمانهای غیردولتی باید دوباره برای ثبت شدن اقدام نمایند. شفافیت در امور باید وجود داشته باشد وهمچنین در پایان سال باید گزارش دهی و حسابرسی انجام بگیرد. به عنوان دیگر سازمانهای غیر دولتی باید مسئولانه در مقابل قانون عمل نمایند. باید اضافه کنم که عدم وجود يک دولت موثق در افغانستان پس از سقوط رژيم طالبان و ضعف دولت در مراحل اوليه فعاليت باعث شد که این سازمانها به خود موجودیت شاخص دهند و تصور کنند که به هيچ نهاد قانونی پاسخگو نيستند. امروز دولت پایه هایش استوارتر شده است و خواستار حسابرسی از این سازمان ها است و اگر شفافیت نداشته باشند از فعالیت آنان جلوگیری خواهد کرد.
برخی از جمله یکی از نمایندگان پارلمان هلند 3 که از افغانستان دیدن کرده، معتقدند که پشتویزه کردن افغانستان همچنان ادامه دارد. آیا این امر واقعیت دارد؟ وگرنه چرا چنین نگرشی درباره افغانستان وجود دارد؟
هم من وهم رئیس جمهور افغانستان معتقدیم که فساد مالی در ادارات افغانستان حاکم است
متاسفانه نگاه غرب به جهان سوم و افغانستان نه از دیدگاه سیاسی و اقتصادی بلکه از دیدگاه قومی و زبانی و مذهبی است. به عنوان مثال ایرلند ، باسک اسپانیا و بلژیک نمونه های شاخص تنش های قومی می باشند. ولی اروپایها می گویند اینها مسائل سیاسی است ولی همان در افغانستان مسئله قومی می شود. با چنین دید ساده از جهان سوم، غرب دچار اشتباه می شود که نمونه بارز آن عراق است. این کشور را در تاریخ به عرب و کرد تقسیم بندی کرده بودند. سپس فهمیدند که عرب شیعه داریم و عرب سنی و مدتی بعد ترکمن هم پیدا کردند. در مورد افغانستان هم مسائل را قومی میبینند تا سیاسی. من معتقدم که ملتی واحد زير پرچم افغانستان وجود دارد. ملت پدیده ای دینامیک است که هم می تواند در جهت گسترش عمل بکند و هم می تواند به طرف گسستگی حرکت نماید. ملت افغانستان یک ملت واحد است که هر وقت در تاریخ هویت و استقلالش به خطر افتاده به عنوان یک ملت مقاومت کرده است. در دهه هشتاد در مقابل تجاوز ارتش اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک ملت ایستاد و مانع شد تجاوز به استعمار تبدیل شود. طالبان هم جنبشی صادراتی بود و هر چه تلاش کردند خود را به عنوان نماینده قومی خاص عنوان کنند بجایی نرسیدند و هیچ قومی از آنان دفاع نکرد. برای پیشرفت افغانستان احتیاج به وحدت هست و نه تفرقه. برخی در خارج می گویند، چون پشتوها تعدادشان زیاد است پس آرامش نیست و غیره. من با این نظر موافق نیستم. یک پشتو افغان است همانطور که یک تاجیک افغان است و غیره. من خودم را افغانی میدانم نه تاجیک و نه پشتو و به افغانی بودنم افتخار می کنم.
می دانیم حدود نه درصد مردم افغانستان از مواد مخدر کسب درآمد می کنند. چگونه میتوانید با این عارضه مبارزه کنید؟
مواد مخدر مهمترین خطر برای دمکراسی نو پای افغانستان و جوانان این کشور است
مواد مخدر مهمترین خطر برای دمکراسی نو پای افغانستان و جوانان این کشور است. از نظر اقتصادی اگر نگاه کنيم برای داد و ستد همیشه عرضه و تقاضا وجود دارد و رابطی که این دو را پیوند می دهد. درآمد افغانها از صادرات مواد مخدر حدود دو میلیارد دلار برآورد شده است. درآمد همین مواد در غرب حدود سیصدوسی میلیارد یورو تخمين زده شده است. همه این دو میلیارد دلار افغانستان را میبیند ولی هیچکس از این سیصد و سی میلیارد يورو سخن نمی گوید. هم باید بر عرضه فشار آورد و هم بر تقاضا. ما با این امر با قاطعیت مبارزه می کنیم ولی نه اگر برای مردم ما ایجاد فقر نماید. کمک کردن به آبیاری زمینهای دهقانان، جایگزین کردن کشت خشخاش با محصولاتی دیگر، یافتن بازار های داخلی و خارجی برای فروش محصولات کشاورزان و دهقانان افغانستان، که اکثریت مردم اين کشور را تشکيل می دهند، از جمله ابتکار عمل هایی است که به مبارزه با مواد مخدر کمک می کند. ما می خواهیم با استدلال، کار و کمک مشکلات را حل کنيم و نه با زور. سال گذشته بیست ویک درصد از زمین هایی که در آن خشخاش کشت می شد کاهش یافت و امسال چهل در صد دیگر از این زمین ها از کشت خشخاش در می آیند. در سالهای هشتاد مرکز صادرات و استعمال مواد مخدر در تایلند بود که تحت فشار و بدلیل مبارزه جدی، به سوی افغانستان و تا حدودی شمال پاکستان جابجا شد. حال اگر بدون توجه به تقاضا فقط به عرضه فشار بیاوریم تولید این مواد گریبانگیر کشور دیگری خواهد شد.
بر طبق قانون اساسی هیچ قانون خلاف اسلام نباید تصویب شود. چه کسی و یا چه نهادی این قوانین را کنترل می کند؟شورای علما؟
هنوز مشخص نشده است که چه نهادی این امر را کنترل نماید. ولی باید بگویم که همه ما در دولت مسلمان هستیم و به فکرمان خطور نمی کند چیزی بر خلاف اسلام تصویب نماییم.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشت هايی از اروپا
فرید پویا- واشنگتن پریزم
دکتر گی سپیتالز، استاد دانشگاه، نویسنده کتابهای سیاسی و وزیر سابق بلژیک، اخیرا کتابی در مورد جنبشهای اسلامی به چاپ رسانده است. در این کتاب پانصد صفحه ای که "قیام سه گانه اسلامگرا" 1نام دارد، نویسنده مبارزه جنبشهای اسلامی را به سه جبهه متفاوت تقسیم کرده است.
در جبهه اول، نبرد اسلامگرایان بر علیه برخی کشورهای اسلامی است که دارای دیکتاتورهایی هستند که کشورشان را به بدترین شکل اداره می کنند. به گفته گی سپیتالز بسیاری از این دیکتاتورها یا مانند حافظ اسد در سوریه جمهوری سلطنتی بر پا کرده اند و یا مانند قذافی در لیبی، در فکر چنین کاری هستند. در جبهه دوم، مانند چچن و فیلیپین، مبارزه مسلمانان برعلیه نیروهای خارجی و یا بقایای استعمار است. بالاخره جبهه آخر، میدان مبارزه بر عليه ارزشهای غربی است. به نظر آقای سپیتالز از جمله این ارزشها، جایگاه زن در جوامع غربی است که برای بسیاری از جوامع سنتی قابل قبول نیست.
نویسنده که به چند شهر ایران نیز سفر کرده ، پنجاه صفحه از کتاب خود را به ایران اختصاص داده است. او به آینده دمکراسی در کشورهای اسلامی، چندان خوشبین نیست. چرا که به نظر وی این سیستم پاسخی قطعی برای مشکلات این کشورها ندارد.
بر خلاف حکومتهای کمونیستی که مرکز حکومت، حزب کمونیست بود، در ایران چنین مرکزی وجود ندارد و نمی توان به راحتی آن را شناسایی کرد
در کتابتان از اسلام شناس نامی فرانسه، "اولیور روی" 2 نقل قول کرده اید که نیروهای اسلامی از تسخیر حکومت و اسلامی کردن جامعه از بالا نا امید شده اند. به همین سبب اکنون این نیروها در پی اسلامی کردن جامعه و اعمال نفوذ به اصطلاح از پایین هستند. به نظر شما میزان موفقیت آنها در این کارچقدربوده است؟
گی سپیتالز: به نظر من "اولیور روی" و "ژیل کپل" 3 که از اسلام شناسان نامی فرانسه و دنیا هستند، قدرت سیاسی گروه های اسلامی را دست کم گرفته اند. اگر چه جهاد در الجزایر و بعضی نقاط دیگر شکست خورده، اما این جنبش ها هنوز بالقوه نیرومند هستند. در مورد فعالیت جنبش های اسلامی در سطح جامعه ، باید بگویم که در بعضی مناطق نفوذ زیادی در اقشار مردم پيدا کرده اند. بهترین نمونه این مورد، نفوذ حماس در نوار غزه و نقاط دیگر فلسطین است. فعالیتهای گسترده حماس که جنبه خیریه و اجتماعی دارد ، در واقع برای جذب فلسطینی ها و حمایت آنان از سیاستهایش می باشد که بسیار موفق بوده است. فعالیتهای اجتماعی اخوان المسلمین در مصر نیز تاثیر بسزایی بر مردم داشته است.
شما که وقایع ایران را دنبال میکنید و به این کشور سفر داشتید، موفقیت جمهوری اسلامی در این امر را چگونه ارزیابی می کنید؟
شک دارم که دولت ایران در این کار موفق بوده باشد. ابتدا باید توضیح دهم بر خلاف حکومتهای کمونیستی که مرکز حکومت، حزب کمونیست بود، در ایران چنین مرکزی وجود ندارد و نمی توان به راحتی آن را شناسایی کرد. روحانیون، سپاه پاسداران، بازار و ثروتمندانی مانند رفسنجانی در تصمیم گیری های حکومت ایران نقش دارند . این امر باعث شده تا بسیاری از سیاستهای دولت به صورت منسجم اجرا نشود. در عین حال، با نگاهی به زندگی جوانان تهران درمیابیم که سیاست اسلامی کردن جامعه ایران ، با شکست مواجه شده است. چرا که زندگی اجتماعی و روابط جنسی دختران و پسران تهرانی دست کمی از دیگر شهرهای بزرگ دنیا ندارد. بنابراین، گر چه ایرانی ها بسیار ملی گرا هستند ولی پیام مذهبی جمهوری اسلامی نفوذ چندانی بر آنان ندارد.
در کتابتان نوشته اید که اسلامگرایان در پی یادگیری تکنولوژی غرب هستند ولی هیچ اهمیتی به علوم انسانی مانند تاریخ، جامعه شناسی و غیره نمی دهند. در عین حال چاپ آثار اندیشمندان غربی و دعوت آنان به ایران در دوره آقای خاتمی را نیزامری استثنایی می دانید. آیا این رویکرد به عالمان غربی، برای گقتگویی جدی بود، یا جنبه تبلیغاتی داشت؟
ایران نسبت به کشورهای عربی ، برای قبول مدرنیته آمادگی بسیار بیشتری دارد . نگاهی به رشد اقتصادی ایران و کنترل رشد جمعیت این کشور نشان می دهد که از بسیاری از کشورهای عربی موفقتر بوده است. دعوت متفکرین غربی به ایران در دوره خاتمی در راستای همین میل جامعه ایران برای شناخت دنیای بیرون بود و فکر نمی کنم نقشه ای ماکیاولیستی در کاربوده باشد.
ایران نسبت به کشورهای عربی ، برای قبول مدرنیته آمادگی بسیار بیشتری دارد
نوشته اید که بر خلاف تصور بسیاری در غرب، بر این باور نیستید که مصرف کالاهای غربی و استفاده روزافزون از تکنولوژی مدرن ، مردم جهان سوم را به سوی جامعه دمکراتیک سوق می دهد. بطور کلی آینده دمکراسی را در کشورهای اسلامی چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر من تکنولوژیهایی مانند اینترنت باعث شده اند تا مردم بهتر و بیشتر مطلع شوند. درسراسر دنیا، مردم مایل نیستند دیگری به جایشان تصمیم بگیرد و می خواهند نقشی در تعیین سرنوشت خود داشته باشند. اما سوال اینست که در کشورهای اسلامی، چگونه چنین چیزی ممکن است؟ در دهه سی میلادی بسیاری از حکومتهای دمکراتیک اروپایی سقوط کردند، چون پاسخگوی بحرانهای اقتصادی و اجتماعی نبودند. به همین سبب در کشورهای عربی مانند مصر توسعه اقتصادی و اجتماعی مهمتر از حکومتی پارلمانی است که قادر نباشد زندگی مردم رابهبود بخشد.
در ابتدای کتابتان در مورد رشد جنبش و عقاید اسلامی در کشورهای مسلمان سخن گفته اید و درانتهای کتاب به بحث درباره حضور بنیادگرایان مسیحی در سیاست آمریکا پرداخته اید. حضور جنبشهای مذهبی را در اروپا چگونه می بینید؟
گر چه در آمریکا گروهای مسیحی فعال هستند ولی نقش مهمی در سیاست گزاری دولت ایالات متحده ندارند. در اروپا و چین، خدا ساکت است و مردم آنها عقاید مذهبی پویایی ندارند. در اروپا تعداد افرادی که به کلیسا می روند واقعا کم است و فکر می کنم مسلمانانی هم که در کشورهای اروپایی زندگی می کنند چندان مسجد برو نیستند.
گر سوریه رابطه خود را با امریکا بهبود بخشد ، ایران به عنوان تنها صدای مخالف ایالات متحده در منطقه، در شرایط بسیار دشواری قرار خواهد گرفت
در کتابتان درباره حضور پانصد نفر از نظامیان ایرانی در سوریه نوشته اید. ارزش استراتژیکی سوریه را برای ایران چگونه ارزیابی می کنید؟
پس از سرنگونی سریع حکومت عراق، هر دو دولت ایران و سوریه به شدت دچار هراس شدند. این امر توانسته این دو کشور را بیشتر به هم نزدیک کند. جالب این است که مخالفت این دو کشور با حضور آمریکا در منطقه ، سبب شده که در یک جبهه قرار بگیرند. اگر سوریه رابطه خود را با امریکا بهبود بخشد ، ایران به عنوان تنها صدای مخالف ایالات متحده در منطقه، در شرایط بسیار دشواری قرار خواهد گرفت.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
-
يادداشت هايی از اروپا
گپی با دکتر پل آرتز
واشنگتن پریزم
فرید پویا
دکتر پل آرتز استاد روابط بین الملل در دانشگاه آمستردام، متخصص کشورهای ایران عراق و عربستان سعودی می باشد. آرتز از سردبیران مجله زم زم، ويژه اسلام، خاورمیانه و آفریقای شمالی بوده و بزبان هلندی منتشر می شود. چند سالی است که دکتر آرتز برنامه مبادله دانشجو با ایران را بوجود آورده است .او آخرین بار در اواسط دسامبر سال گذشته به همراه دانشجویان هلندی به تهران مسافرت کرده است. این مصاحبه در اواخر دسامبر، پس از بازگشت آقای ارتز به هلند صورت گرفته است.
واشنگتن پریزم - سخنان اخیر آقای احمدی نژاد در رابطه با اسرائيل و صهيونيسم را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا دولت ایران وارد مرحله یهودی ستیزی شده است؟
به عقیده من نمی توان سخنان احمدی نژاد را یهودی ستیزانه تلقی کنیم ، اگر چه به آن نزدیک است. صحبت های آقای احمدی نژاد در این زمان بخصوص، بدین دلیل است که رئیس جمهور ایران، هم از جانب اصلاح طلبان و هم از سوی محافظه کاران که دوستان سابق سیاسی وی بودند، زیر فشار است. برای مقابله با این حملات و فشار احمدی نژاد، کارت اسرائيل را رو کرده است و می داند که در ایران کسی نمی تواند او را درباره این مساله مورد انتقاد قرار دهد. احمدی نژاد سعی می کند با موضعگیری ضد اسرائيلی، بخشی از جمعیت ایران و حتی افرادی در نظام را متحد خود سازد.
چه بخشی از مردم ایران و چه طبقه اجتماعی می توانند جذب موضعگیری ضد اسرائيلی آقای احمدی نژاد شود؟
بسیاری از مردم عادی ایران که نه متعلق به نخبگان سیاسی هستند و نه در نظام سیاسی ایران جای دارند، در همین راستای موضعگیری احمدی نژاد فکر میکنند. من تحقیق علمی در این زمینه نکرده ام ولی با صحبتهایی که با تعدادی از ایرانیان کردم، تقریبا همین حرفهای احمدی نژاد را شنیدم. نظراتی مانند جابجا کردن اسرائيل که می تواند برای ما در غرب خنده آور باشد، برای بسیاری از مردم در ایران مساله ای جدی ا ست.
اخیرا پارلمان هلند 1 بودجه ای را برای راه اندازی تلویزیونی فارسی زبان تصویب کرده است. از اهداف این تلویزیون، پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر در ایران یادشده بود. به نظر شما دولت هلند چگونه می تواند بین پیشبرد حقوق بشر در ایران و عدم دخالت در امور این کشور مستقل مرزبندی نماید؟
این سوال بسیار حساسی است. مرزبندی بین این دو مورد دشوار است. البته دولت هلند، طرحهایی مانند تلویزیون فارسی زبان را که در مرز دخالت در امور ایران بودند به مرحله اجرا در نیاورد. پروژه هایی از جمله برنامه مبادله دانشجویان دانشگاه امستردام با همتايان ایرانی، بهیچوجه نمی تواند دخالت در امور ایران تلقی شود. به نظر من تمامی گفتگوها با ایران، باید بر پایه برابری طرفین استوار باشد وگرنه سودمند نخواهد بود.
برای دانشجویان هلندی که از ایران دیدن نمودند، تفاوت مشاهدات، با تصویرهایی که از ایران در ذهن داشتند در چه حد بود؟
دانشجویان هلندی مانند بقیه مردم هلند تصویر واقعی از ایران ندارند. دانشجویان هلندی هر چه بیشتر در ایران ماندند و با افراد مختلف گفتگو کردند، ذهنیتهایشان جای خود را به تصویری واقعیتر در مورد ایران داد. برنامه های ما در ایران توسط دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه تعیین میشود. اینبار بدلیل تغییرات سیاسی در کشور، برنامه ما بیشتر سرشت محافظه کارانه داشت.
به چه دلیل مردم هلند تصویر واقعی از ایران ندارند؟ آیا خبرنگاران هلندی بدرستی خبر رسانی نمی نمایند؟
فقط یک خبرنگار هلندی در ایران زندگی میکند که اطلاعات خوبی در مورد جامعه ایران دارد و کارش را به خوبی به انجام میرساند. ولی اکثر اخباری که در اختیار مردم هلند قرار میگیرد از منابع آمریکایی و بریتانیایی سرچشمه میگیرد ، که در نود در صد موارد این اخبار بیطرف نیست.
در ایالات متحده افرادی که خود را نماینده اقلیتهای قومی ایران معرفی میکنند، دفتر دارند، کنفرانس برگزار میکنند و برنامه های متنوعی 2 به اجرا میرسانند. به نظر شما عکس العمل ایران نسبت به این برنامه ها چیست؟
نخبگان سیاسی ایران با سوظن به اینگونه فعالیتها و برنامه ها نگاه می کنند. اینگونه احساس میشود که این فعالیتها وحدت ملی ایران را زیر سوال میبرد. بسیاری از ایرانیان نیز به همین دلیل به این برنامه ها با سوظن می نگرند و به استقبال آن نمیروند.
موقعیت آقای رفسنجانی را چگونه ارزیابی میکنید. از یکسو آقای خامنه ای قدرت بیشتری به شورای مصلحت داده است و از سوی دیگر آقای رفسنجانی در معرض حمله و انتقاد ریس جمهور است؟
احمدی نژاد بدلیل این ترفیع رفسنجانی تحت فشار قرار گرفته است. رفسنجانی به صفحه اول اخبار اقتصادی و سیاسی بازگشته است.
فرید پویا، پژوهشگر و روزنامه نگار مستقل از همکاران اين نشريه بوده و با نشرياتی ديگر از جمله انترناسیوناله و صداهای جهانی هاروارد همکاری می کند.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
صادق هدايت؛ بوف کور
Comment
Comment