Announcement

Collapse
No announcement yet.

yaddashti az Europe

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

  • #16
    گپی با شهرام چوبين
    "دولت خاتمی و رفسنجانی جهانی شدن را قبول کرده بودند ولی دولت فعلی هنوز درچارچوب فکری دوران انقلاب است."






    واشنگتن پریزم - فرید پویا

    دکتر شهرام چوبین کتابها و مقالات متعددی درباره مسائل استراتژیک خاورمیانه و ایران نوشته است. دکتر چوبین سالها مسئوليت های مهمی در مراکز مطالعات استراتژیک لندن و ژنو داشته و هم اکنون مدیر پژوهشی مرکز ژنو است که در مورد سیاست امنیتی تحقیق می کند.


    واشنگتن پريزم: آیا فکر می کنید با انتخابات اخیر ریاست جمهوری و جايگزین شدن آقای حسن روحانی توسط آقای علی لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی جایگاه آقای هاشمی رفسنجانی تضعیف شده است؟

    شهرام چوبين: بلی، روحانی از مردان آقای رفسنجانی بود و قبل از انتخابات ریاست جمهوری گفته بود که اگر رفسنجانی انتخاب نشود از مقام خود استعفا خواهد داد. باید بگویم که بالاتر از شورای عالی امنیت ملی، شورای رهبران و یا مسئولان حکومت قرار دارند که در مورد مسائل حساس تر تصمیم گیری می کنند. اين شورا شامل مقام رهبری، رفسنجانی و چند نفر دیگر (احتمالا وزیر دفاع) می باشد. روی کار آمدن آقای لاریجانی به جای آقای روحانی و ورود رئيس جمهور جديد احمدی نژاد به شورای امنیت ملی موقعیت رفسنجانی را تضعیف کرده است. ولی باید در نظر داشت که ایران سیستمی نیست که یک رهبر داشته باشد و بقیه اطاعت کنند. گروههای مختلفی در کشور وجود دارند و تصمیم گیری با تفاهم طرفین انجام میشود. وقتی آقای خاتمی رئیس جمهور شد با تعویض وزیران تغییر عمده ای بوجود نیاورد. این امر در مورد احمدی نژاد هم صادق است. بهر حال درمورد غنی سازی اورانیوم تمامی گروههای تشکیل دهنده قدرت موافقند.

    نوشته اید که تا قبل از رياست جمهوری خاتمی، جنگ سرد اسلامی بین ایران و عربستان سعودی وجود داشت 1. دولت خاتمی با تماس های متعدد با دولت عربستان سعودی و گفتمان دمکراسی دینی بجای صدور انقلاب رابطه بین دو کشور را بهبود بخشید 2. هم اکنون تاثیر دولت احمدی نژاد در رابطه مابين دو کشور را چگونه میبینید؟

    شهرام چوبين: سوال بسیار جالبی است چون وقتی ما درباره جنگ سرد اسلامی نوشتیم دشمنی و رقابت شدیدی بین دو کشور، مانند فعالیت های ایران در زمان حج و غیره وجود داشت، تا اینکه خاتمی رئیس جمهور شد. از جمله اولویتهای سیاست خارجی دولت خاتمی بهبود روابط با کشورهای همسایه بود. البته برای بهبود بخشیدن رابطه با دولت عربستان سعودی ایران وصیت نامه آیت الله خمینی را که رابطه با اين کشور را مادامی که همچنان تحت تسلط آمريکا باشد ناممکن می دانست، نادیده گرفت.

    اگر چه عادی سازی رابطه با عربستان به تنش های موجود بین دو کشور بخصوص در زمینه عراق و برنامه هسته ای ایران خاتمه نداد، رئیس جمهور شدن احمدی نژاد اختلافات موجود بین دو کشور را تشدید کرده است. عربستان از تهدید ایران در عراق نام برده است. اخیرا عربستان از ميزبانی وزير امور خارجه جمهوری اسلامی، آقای متکی، صرفنظر کرد و چند وقت بعدآقای علی اکبر ولایتی، مشاورمقام رهبری درامور بين الملل به تنهایی برای گفتگو با مقامات عربستان سعودی راهی این کشور شد. ملک عبدالله، رهبر عربستان نيز گفته است که باید مراقب فعالیتهای ایران در عراق بود. بطور رسمی رابطه خوب است ولی در نهان تنش شدیدی وجود دارد.


    آقای لاریجانی طرح ائتلاف شرق با کشورهای چین هند و روسیه برای مقابله با غرب را مطرح کرده است. در عمل این پروژه و یا استراتژی را چگونه میبینید؟

    شهرام چوبين: این طرح بر دو نظریه استوار بود. اولا با قیمت بالای نفت، ایران درآمد بیشتری دارد و می تواند برای این کشورها مهم باشد ثانیا تصور ایران این بود که این سه کشور دشمنی با آمریکا و غرب دارند و طرف ایران را میگیرند. در مورد این طرح به اصطلاح ائتلاف یا پیمان شرق غلو شده است. اگر چه درآمد نفتی زیادی نصیب ايران شده است، اما صنعت نفت احتیاج به سرمایه گذاری و تغییرات ساختاری دارد تا بتواند به صادرات خود ادامه دهد. ايران به عنوان يک قدرت اتمی نه تنها نفعی برای روسيه و چین ندارد، که باعث نگرانی آن دو خواهد بود. چين اگر چه با ایران رابطه اقتصادی گسترده ای دارد، اما مازاد تجاریش در یک سال با آمریکا حدود دویست میلیارد دلار بوده است. یعنی چين دویست میلیارد دلار کالا بیشتر به آمریکا فروخته تا آمریکا به چین. می بینیم که رابطه اقتصادی چین با آمریکا قابل مقایسه با ایران نیست. روسیه نیز اگر چه می خواهد رابطه خوب خود را با ایران حفظ کند، اما بهیچوجه برای این کشور غنی سازی هسته ای ایران صرفاً به دلایل اقتصادی معنی دارد. ارایه نظریه هايی مانند ائتلاف شرق بدین دلیل است که آقایان لاریجانی، احمدی نژاد و متکی در حال یادگیری درسهای اولیه دیپلماسی هستند. آقای لاریجانی وآقای احمدی نژاد با دیدی ایدئولوژیکی به همه مسائل نگاه می کنند و با غرب آشنايی چندانی ندارند. آقای متکی حتی یک کلمه انگلیسی هم حرف نمی زند.

    در کتابتان نوشته اید که حاصل کشمکش های درونی حاکمیت ایران نقش بین المللی این کشور را تعیین کرده ودر استراتژی آن تاثیر خواهد گذاشت 3. پس از انتخابات ریاست جمهوری این مسئله را چگونه تحلیل می کنید؟

    شهرام چوبين: قبل ازروی کار آمدن آقای احمدی نژاد گفتمان رفسنجانی - روحانی بر این پایه بود که ایران مهمترین کشور منطقه است، علاقه مند به دستيابی به فناوری هسته ای است، می خواهد کشوری با پرستیژ باشد و حاضر به مذاکره است. بعد از انتخاب احمدی نژاد دولت ایران می گوید ما هیچ علاقه ای به مذاکره نداریم و هیچ اهمیتی به غرب نمی دهیم. ما به فعالیت هسته ای ادامه میدهیم و دنیا مجبور است عملکرد ما را بپذیرد، چون ما سرسختیم. در واقع درپروژه هسته ای تغییر چندانی بین هدف دو دولت نکرده است. تفاوت واضح بین دو دولت آن است که دولت خاتمی و رفسنجانی جهانی شدن را قبول کرده بودند ولی دولت فعلی هنوز درچارچوب فکری دوران انقلاب است.

    آقای احمدی نژاد اشارات متعددی به ماورالطبیعه و حتی آخرالزمان دارد. چنین گفتمانی چگونه میتواند بر دید جهان نسبت به ایران و دید ایران بر روی روابط بین الملل تاثیر بگذارد؟

    شهرام چوبين: سخنان آقای احمدی نژاد درباره هاله نور در سازمان ملل که در موقع سخنرانی، ایشان را در بر گرفته بود مورد تمسخر روزنامه ها و نشریات مختلف از جمله فاینانشیال تایمز قرار گرفت. در واقع دنیا رئیس جمهوری را می بیند که دچار توهم است. از سوی دیگرآقای احمدی نژاد با تکيه به اين باورکه خداوند نشان دهنده راه اواست، می تواند دست به هر کاری بزند، بدون آنکه هزینه آنرا برای ایران در نظر بگیرد.

    برخی، از جمله وزیر امور خارجه پیشین آلمان- آقای کینکل- منزوی کردن ایران را اشتباه خوانده اند4. شما چه نظری دارید؟

    شهرام چوبين: من موافق ایزوله و منزوی کردن ایران نیستم. ولی هر رابطه ای احتیاج به دو طرف دارد. فکرمی کنم که با دولت کنونی در ايران این امر بسیار مشکل خواهد بود.
    نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


    صادق هدايت؛ بوف کور

    Comment


    • #17
      گپی با رودی متی
      "من فکر می کنم ولایت فقیه آیت الله خمینی، نظریه ای جدید است"






      فرید پویا - واشنگتن پریزم

      رودی متی استاد تاریخ در دانشگاه دلور آمریکا، کتابها و مقالات متعددی درباره تاریخ ایران نوشته است. کتاب جدید دکتر متی " در پی لذت" 1 نام دارد که در آن پدیده هایی مانند شراب، تریاک، توتون، چایی و قهوه را در دوره های صفویه و قاجار مورد بررسی قرار می دهد. رودی متی در اين کتاب در مورد نقش اجتماعی این پدیده ها و یا مواد در جامعه ایران سخن گفته است. این مصاحبه بر اساس این کتاب و مقالاتی که دکتر متی در اختیار واشنگتن پریزم گذاشته، صورت گرفته است.


      واشنگتن پریزم: در مقاله ای 2 نوشته اید که تئوری توطئه که بر طبق آن کشورهای خارجی پشت پرده مسائل ایران انگاشته می شوند یک نظریه قرن بیستمی است. در دوره قاجار برخلاف باور عمومی، چنین نظریه ای در جامعه ایران وجود نداشت. بنظر شما چه عوامل و زمینه تاریخی باعث بوجود آمدن و پا گرفتن تئوری توطئه در اوایل قرن بیستم در ایران شد؟

      رودی متی: بله من معتقدم که این تئوری از اوایل قرن بیستم در ایران پا گرفته است. البته مسئله مهمی که وجود دارد جو اجتماعی و زمینه تاریخی ایران است که شرایط را برای بوجود آمدن این تئوری آماده کرده بود. همچنان که در مقاله ام نوشتم از دیرباز ایرانیان به خارجیانی که به کشورشان می آمدند با شک و تردید نگاه می کردند. اگر خارجیان می گفتند که حس کنجکاوی و یا میل آشنا شدن با فرهنگ ایرانی آنان را به ایران کشانده، برای ایرانیان این فقط دلیل ظاهری بشمار می رفت و یقین داشتند که دلایل پنهانی برای آمدن خارجیان به ایران وجود داشت. در فرهنگ ایرانی مسائل همیشه یا سفید بوده است یا سیاه و یا به عبارتی دیگر همیشه دو قطب متضاد در فرهنگ ایرانی وجود داشته است، خیر و شر قبل از اسلام، امام حسین و یزید پس از شیعه شدن ایران و بالاخره آیت الله خمینی و شاه در دوره معاصر. مسائل سیاسی در اوایل قرن بیستم به شکل گیری این تئوری در ایران کمک کرده است. موافقت روسیه و بریتانیا در سال 1919 برای تقسیم ایران باعث شد تا ایرانیان درک کنند که انگلیسی ها و همچنین روس ها با آنان صادق نبودند و به آنها خیانت کرده اند. از طرف دیگر همانطور که احمد اشرف میگوید دانشجویان ایرانی که از خارج به ایران برگشته بودند به رواج تئوری توطئه کمک کردند. احتمال دارد که تعدادی از این دانشجویان که در برلین درس خوانده بودند تحت تاثیر تبلیغات ضد بریتانیایی آلمانها قرار گرفته باشند. کشور آلمان هم پس از جنگ جهانی اول به تبلیغات وسیع ضد بریتانیایی در ایران پرداخت. بهر حال آنچه که گفته شد، عواملی هستند که در شکل دادن این تئوری در ایران نقش داشتند ولی برای درک بهتر و شناختن بیشتر ریشه های این تئوری احتیاج به تحقیق بیشتری است.


      در کتابتان می خوانیم که برخی از علمای شیعه در دوره صفویه معتقد بودند که در زمان غیبت امام زمان رهبری امت مسلمان باید در دست فقها باشد و نه شاه. البته برای آنان برای اجرای عدالت به شاه و شمشیرش نیز نیاز بود. آیا می توان گفت ریشه های نظریه ولایت فقیه به همین علمای دوره صفویه برمیگردد؟

      رودی متی: پاسخ هم بلی است و هم خیر. در دوره صفویه روحانیونی بودند که اعتقاد داشتند شاه بدلیل رفتارهای غیر اسلامی از جمله شراب خواری، نمی تواند شبان خوبی برای مردم شیعه ایران باشد. البته به هیچوجه سلطنت را زیر سوال نمی بردند ولی می خواستند که شاه با آنان درمورد بعضی مسائل مشورت نماید و نقش بیشتری به روحانیون در حکومت بدهد. چه در دوره صفوی و چه در دوره قاجار روحانیون وجود شاه را برای اداره مملکت ضروری می دانستند. در واقع روحانیون خود را راهنمای مسائل مذهبی مردم و شاه را مسئول امور مملکتی می دانستند. اما من فکر می کنم ولایت فقیه آیت الله خمینی، نظریه ای جدید است.

      در کتابتان می خوانیم که روحانیون بارها در صدد منع مصرف تنباکو و توتون برآمدند ولی در مورد تریاک چنین چیزی نمی بینیم. چرا؟

      رودی متی: در دوره صفویه مصرف تریاک به صورت عادت روزمره مردم ایران درآمده بود و هر روز صبح بسیاری از مردم پس از مصرف مقداری تریاک که باعث میشد سرحال بمانند، روانه کار می شدند. البته برای اکثریت، تریاک همان نقشی را برای ایرانیان داشت که شراب برای فرانسوی ها. بسیاری از مسافران فرانسوی به ایران نیز این مساله را تایید کردند که اکثر ایرانیان در مصرف تریاک زیاده روی نمی کردند. من فکر می کنم که تریاک برای عامه مردم جایگزین شراب شده بود که به دلیل مذهبی نمی نوشیدند. در دوره قاجار هم این مساله ادامه پیدا کرد. باید یادآوری کنم که درباره تریاک در هیچکدام از نوشته های مقدس مسلمانان چیزی نوشته نشده است. درباره تنباکو و توتون اعتراض بدین دلیل شروع شد که امتیاز تنباکو به انگلیسی ها داده شد. یکباره خارجی ها و یا کافران صاحب امتیاز تولید و توزیع محصولی شدند که ایرانیان بطور روزمره با آن سروکار داشتند. این امر باعث اعتراض علما شد. البته نباید جنبه اقتصادی این قضیه را نیز نادیده گرفت.

      آیا می توانیم بگوییم در دوره قاجار برای برخی از تحصیلکرده ها و روشنفکرهای ایرانی مصرف شراب جنبه فرهنگی داشت و نشانگر پذیرش ارزشهای غرب از سوی آنان بود؟

      رودی متی: بله این درست است. در دوره صفویه شراب مختص دربار و طبقه مرفه یا نجبا بود و مردم عادی مشروب نمی نوشیدند. نوشیدنی مردم عادی عبارت بود از آب و دوغ. در دوره قاجار بخش مرفه طبقه متوسط و برخی از ایرانیانی که می خواستند ارزشهای غرب را پذیرا شوند به نوشیدن شراب و لیکور و مشروبات الکلی دیگر روی آوردند. گروه دیگری نیز که از دیرباز در ایران وجود داشت و در دوره قاجار حضور چشمگیری پیدا کرد، صوفیها بودند که با شراب نوشیدن، خشک مذهبی بودن علما را زیر سوال می بردند. طرز اندیشه این گروه قرنها قبل از قاجار در اشعار حافظ که مرتباً از شراب سخن می گوید نمایان است.


      در ابتدای دوره صفوی علمای شیعه کاملاً مطیع شاه بودند و حتی شراب خوردن شاه اسماعیل را توجیه میکردند. ولی در پایان دوره صفویه می بینیم که به نیروی تصمیم گیرنده ای مبدل شدند. چه عواملی باعث این تحول شد؟

      رودی متی: مهمترین عامل این تحول، تغییر خود حکومت صفوی بود. صفویان با اتکا به نیروهای قبیله ای ترک زبان آسیای مرکزی که خود جزئی از آنان بودند به قدرت رسیدند. هر چه بیشتر صفوی ها شهرنشین شدند، تکیه شان به فارس زبانان بوروکرات برای اداره کشور و روحانیون شیعه برای مشروعیت بخشیدن به حکومتشان بیشتر شد. شاهان صفوی هر چه بیشتر قزلباشها را که با تکیه به آنان به قدرت رسیده بودند به حاشیه میراندند. قزلباشها بهیچوجه قابل کنترل نبودند و رفتار غیر اسلامی آنان از جمله مشروب خواریشان با بنیاد اسلامی صفویه سازگاری نداشت. بنابراین با گذشت زمان و شهرنشین شدن صفویه که درآمد اصلیش از کشاورزی و تجارت تامین میشد، روحانیون شیعه به عنوان نیرویی که به سلطنت مشروعیت می بخشیدند و مردم را در مورد شیعه تعلیم میدانند، قدرت بیشتری یافتند.

      فرید پویا، پژوهشگر و ژورنالیست مستقل دارای مدرک فوق لیسانس در رشته های علوم سیاسی و مدیریت بوده و با نشریاتی از جمله واشنگتن پریزم ، انترنا
      نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


      صادق هدايت؛ بوف کور

      Comment


      • #18
        با گذشت يك هفته از اعلام نتايج انتخابات سراسري در سوئد كه با تغيير معادله قدرت سياسي در اين كشور پس از ‪ ۱۲‬سال همراه بود، به نظر مي‌رسد "فردريك رينفلد" رهبر حزب "معتدل" و نخست وزير دولت آينده موفق‌شده انقلابي را به سياق كشورهاي حوزه شمال اروپا در اين كشور هدايت كند.

        انتخابات سوئد را از اين لحاظ كه ائتلافي از سياستمداران جوان موفق شدند به حضور ‪ ۱۲‬ساله رقيبان خود از حزب حاكم سوسيال دمكرات در قدرت پايان دهند، مي‌توان انقلابي آرام دانست.

        ائتلاف راست به رهبري حزب معتدل موفق شد در اين انتخابات با كسب ‪۴۸/۱‬ درصد آرا رقيب خود با گرايش چپ ميانه را در يك راي‌گيري فشرده و با اختلاف ‪ ۱/۹‬درصد براي احراز ‪ ۳۴۹‬كرسي پارلماني شكست دهد و با اختلاف هفت كرسي در "ريكسداگ" يا پارلمان سوئد، اكثريت را بدست آورد.

        سوئد از سال ‪ ۱۹۸۱‬تاكنون شاهد برتري مطلق هيچ حزبي در انتخابات سراسري نبوده و در هر دوره انتخابات احزاب پيروز نتوانسته‌اند بيش از ‪ ۵۰‬درصد آرا را كسب كرده و ناگزير به تشكيل دولت ائتلافي شده‌اند.

        رينفلد در شرايطي بر جاي "گوران پرشون" نخست وزير سوئد در ‪ ۱۰‬سال گذشته خواهد نشست كه ائتلاف چپ ميانه تنها يك دهه از ‪ ۸۹‬سال تاريخ سياسي معاصر سوئد را دور از قدرت بوده است.

        بدينسان حزب معتدل اميدوار است با تشكيل ائتلافي كه حزب دمكرات مسيحي، ليبرال و حزب ميانه را نيز شامل مي‌شود، بتواند پس از سالها قدرت را پس از استعفاي پرشون در ماه مارس سال آينده مسيحي در دستان خود تثبيت كند.

        رينفلد وعده اصلاح نظام مالياتي و مزاياي رفاهي را كه از هنگام تولد تا مرگ براي شهروندان سوئدي برقرار است و همچنين بهبود وضعيت بيكاري پنهان در اين كشور را داده است. با اينحال انتظار نمي‌رود اين اصلاحات به صورت ضربتي يا حتي فراگير به اجرا گذاشته شوند.

        در آستانه انتخابات پارلماني سوئد، پرشون متهم شده بود كه چند بار در مصاحبه‌ها و مناظره‌هاي سياسي در زمينه ميزان بيكاري و درصد رشد اقتصادي اين كشور دروغ گفته است.

        به گفته وي، سوئد از نظر ميزان بيكاري بهترين كشور اروپا و جهان محسوب مي‌شود، در حالي كه مطابق آمارهاي رسمي، ميزان بيكاري در دانمارك كمتر از سوئد است.

        ائتلاف راست به رهبري حزب معتدل همچنين توانست با استفاده از موضوعات اجتماعي از قبيل جرم و جنايت، نظم اجتماعي و ضعف آموزش عمومي در مدارس ابتدايي كه مدعي عدم موفقيت دولت در آنها است، آراي بيشتري را براي خود جمع كند.

        رينفلد ‪ ۴۱‬ساله كه در مقايسه با پرشون رقيب ‪ ۵۷‬ساله خود داراي مزيت جواني است، از هواداران پيوستن سوئد به "سازمان پيمان آتلانتيك شمالي" (ناتو) شناخته مي‌شود.

        با اين وجود اين احتمال كه حزب وي و ائتلاف پيروز در اين زمينه با وي همراهي كند، پايين است و انتظار نمي‌رود رينفلد در مورد پيوستن سوئد به ناتو پافشاري كند.

        برخلاف بسياري از كشورهاي اروپايي در سوئد سياست خارجي عاملي تاثيرگذار در تصميم‌گيري مردم براي راي دادن به جناحهاي مختلف نيست.

        دو جناح عمده سياسي سوئد چه با يكديگر و چه در درون خود در زمينه‌هايي چون اتحاديه اروپا و سياستهاي مشترك دفاعي منطقه‌اي داراي اختلاف ديدگاه هستند.

        پيوستن به حوزه پول واحد اروپايي (يورو) در سوئد مطرح است، اما نمي‌توان انتظار داشت كه دولت جديد در استكهلم برگزاري مجدد همه‌پرسي در اين زمينه را در نظر داشته باشد.

        حتي كاهش كمكهاي سخاوتمندانه دولت به كشورهاي نيازمند حداقل در آينده نزديك قابل پيش‌بيني نيست.

        در اين ميان از گرايش دولت جديد به افزايش تعداد زنان در هيات دولت خبر مي‌رسد و از خانم "گونيلا كارلسون" معاون حزب معتدل و نماينده سابق در پارلمان اروپا به عنوان وزير خارجه آينده سوئد ياد مي‌شود.

        نتايج انتخابات سراسري سوئد علاوه بر تاثيراتي كه در جهت‌گيري سياسي و اقتصادي اين كشور دارد، به دليل جايگاه استكهلم در اروپاي شمالي و حوزه اسكانديناوي، در آينده سياسي كشورهايي چون ايسلند، دانمارك، فنلاند و نروژ تاثيرگذار خواهد بود.

        جوان بودن رهبران ائتلاف پيروز انتخابات سوئد اين چشم‌انداز را ترسيم مي‌كند كه ديگر كشورهاي شمال اروپا چشم انتظار تحولات مشابهي هستند.
        نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


        صادق هدايت؛ بوف کور

        Comment


        • #19
          نگاهى به مكاتب شرق‏شناسى در اروپا
          نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


          صادق هدايت؛ بوف کور

          Comment


          • #20
            نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


            صادق هدايت؛ بوف کور

            Comment


            • #21
              بدين ترتيب، برخى از شرق شناسان ايتاليايى توانستند به كشورهاى شرقى سفر كرده و در آن‏جا زندگى كنند و در ضمن مطالعاتشان به تدريس در دانشگاه‏هاى اين كشورها - به خصوص در مصر - بپردازند به طورى كه شمارى از انديشمندان مسلمان در دو سده اخير در نزد همين استادان ايتاليايى تحصيل كردند. بعضى از شرق شناسان ايتاليا به افتخار عضويت در مجامع متعدد علمى نايل شدند مانند كارلو نللينو، فرانچسكو گابريلى‏33 و ايگناتسيوگويدى. با گسترش شرق شناسى در ايتاليا كرسى‏هاى مطالعات شرقى و آموزشگاه‏هاى تخصصى و مجلات و نمايشگاه‏هايى در همين زمينه در اين كشور بر پا گرديدند. همين طور مجموعه‏اى از مراكز فرهنگى در شمارى از كشورهاى عربى بر پا شدند. شرق شناسان ايتاليايى هم‏چنين با تلاش خستگى‏ناپذير در نشر آثار اسلامى شركت داشتند و در حفظ و فهرست نويسى و تحقيق ميراث اسلامى همت گماردند.
              يكى از ويژگى‏هاى متمايز شرق‏شناسى ايتاليايى نسبت به ديگر مكاتب، وجود زنان دانشمندى بود كه با تلاش فراوان در حوزه مطالعات شرقى فعاليت مى‏كردند. از جمله اينان ماريا نللينو34 دختر كارلو نللينو شرق‏شناس معروف و نيز اولگاپنتو35 مدير كتابخانه ملّى رم و آنجلا كوداتزى‏36 و استرپانتا37 متخصص در تاريخ كشور ليبى بودند. از ديگر ويژگى‏هاى مكتب ايتاليا وجود نوعى وراثت علمى در بين شرق شناسان اين كشور است. به اين معنا كه در حوزه مطالعات شرقى، فرزندان برخى شرق شناسان بزرگ دنباله رو پدرانشان بودند و همان مسير را پيمودند و كارهايى را كه پدرانشان آغاز كرده بودند، تكميل نموده و آثار آنان را گردآورى و تدوين مى‏كردند. از اين قبيل باز مى‏توان از گويدى و پسرش مايكل آنجلو38، گابريلى و پسرش فرانچسكو و نللينو و دخترش ماريا را نام برد. اين نكته نيز در مكتب شرق‏شناسى ايتاليا قابل توجه است كه به زحمت مى‏توان اثرى چشم‏گير و فعاليتى قابل ملاحظه از شرق شناسان ايتاليايى در حوزه‏هاى غيرعربى و غيراسلامى يافت به تعبير ديگر مكتب ايتاليا به نواحى شرق غيراسلامى و به خصوص شرق دور كمتر توجه داشته است.



              مكتب فرانسه‏
              روابط فرانسه با شرق به اوايل قرن هشتم ميلادى مى‏رسد. زمانى كه اعراب مسلمان پس از فتح اندلس به نبرد در متصرفات فرانسويان پرداختند. اين روابط به سبب وجود دولت‏هاى اسلامى در اندلس و بعدها با حمله ناپلئون به مصر و در نهايت با اشغال بخش‏هايى از سرزمين‏ه اى شرقى توسط فرانسه افزايش و گسترش يافت.
              از خلال مراجعى كه در دست است چنين معلوم مى‏شود كه ارتباط فرانسه با شرق پيوسته ارتباطى استوار و مبتنى بر مصالح فرانسه و منافعى كه در قبال اين تعاملات نصيب اين كشور مى‏شده بود. توجه و رويكرد فرانسوى‏ها به شرق از زمانى گسترش پيدا كرد كه حضور بريتانيا در هن د افزايش يافت. اين حضور غيرت فرانسويان را برانگيخت و آنان را واداشت تا به دنبال يافتن پايگاهى دائمى - همانند رقيبان انگليسى خود - در نواحى پهناور شرق برآيند. در نتيجه مطالعات شرق‏شناسى در فرانسه رشد يافته و روز به روز متنوع مى‏گرديد.
              مطالعات مكتب شرق‏شناسى فرانسه بر سه محور دينى، سياسى و استعمارى متمركز بود و اين كشور از قديمى‏ترين مراكز شرق‏شناسى به شمار مى‏رفت كه از ديرباز به عنوان مكانى حائز اهميت در اين گونه مطالعات شناخته مى‏شد. آموزشگاه زبان‏هاى شرقى كه در سال 1195 ميلادى تأسي س شد، مهم‏ترين مكانى بود كه شرق‏شناسى فرانسوى در آن پا گرفت و به دنبال آن مراكز دانشگاهى متعددى تأسيس شد. دانشگاه سوربون در اين زمينه شهرت جهانى داشت و تأثير بارزى بر فعال‏سازى مطالعات شرقى در فرانسه داشت. گستردگى اين مطالعات در فرانسه بر كشورهاى اروپايى ديگر هم تأثيرگذار بود. به خصوص بر آلمان و مكتب شرق‏شناسى آن كه شمارى از پيشگامانش شاگردان مكتب فرانسه بودند به طورى كه تحت تأثير مكتب فرانسه اهداف و مسير شرق‏شناسى آلمانى از اهداف علمى به سوى اهداف دينى و سياسى سوق داده شد و اين امر به سبب تحصيل گروهى ا ز شرق شناسان برجسته آلمانى چون فريتاج، فلوگل‏39 و فلايشر40 در فرانسه بود.
              به لحاظ اهميت ماهيت استعمارى فرانسه و سلطه نظامى آن بر برخى كشورهاى شرقى و اسلامى، آموزشگاه‏ها و مدارس و مراكز علمى و فرهنگى زيرنظر شرق شناسان فرانسوى تأسيس شده و اداره مى‏گرديد كه اين امر تأثير زيادى بر توسعه سلطه فرهنگى فرانسه بر اين سرزمين‏ها به خصوص در كشورهاى تحت استعمارش، داشت. نيز به لحاظ ماهيت دينى شرق‏شناسى فرانسوى اكثر دانشگاه‏ها و آموزشگاه‏هاى فرانسوى كه به مطالعات شرقى عنايت داشتند به كوشش راهبان و كشيشان مسيحى برپا مى‏شدند و اداره امور آنها در دست اينان بود.
              فعاليت‏هاى مكتب فرانسه به سبب تخصصى بودنشان از ديگر مكاتب متمايز و ممتاز بودند، بدين معنا كه اكثر شرق شناسان فرانسوى در يك زمينه خاص از زمينه‏هاى تحقيق و مطالعه تخصص داشتند. در عين حال، شرق‏شناسى فرانسوى از همان ابتدا به تمام آن چه متعلق به شرق بود، توج ه داشت و فعاليت‏هاى آن فقط به اسلام يا ادبيات عرب اختصاص نداشت و بر آن‏ها متمركز نشده بود، امّا به سبب فعاليت گسترده فرانسه در نواحى شمال افريقا كه تحت استعمار اين كشور بودند، آثار شرق شناسان فرانسوى مراجع دست اول اروپاييان براى تحقيق و مطالعه درباره شما ل افريقا، طوارق و بربرها به شمار مى‏رفتند. اين امر تأثير مستقيمى هم بر فرهنگ و نظام‏هاى آموزشى در كشورهاى شمال افريقا و نواحى تحت استعمار فرانسه باقى گذاشت به علت اين كه بسيارى از شرق شناسان فرانسوى فرصت تدريس و جهت دهى تربيتى و برنامه ريزى فرهنگى و... ر ا در شمال افريقا داشتند.
              از فعاليت‏هاى ممتاز شرق شناسان فرانسوى اقدام به تهيه فهرست‏هاى متعدد از گنجينه‏هاى نسخ خطى و اسناد و مدارك شرقى بود كه در فرانسه يا در كشورهاى تحت اشغال فرانسه موجود بودند. شرق شناسان فرانسوى هم‏چنين به تحقيق در آثار تاريخى و دستيابى به آنها در مكان‏هاى موردنظرشان پرداختند و حتى آموزشگاه‏ها و مراكز خاصّى براى اين امور تأسيس كردند. يك نكته قابل توجه درباره شرق شناسان فرانسوى اين است كه شمار زيادى از كارمندان نيروهاى مسلح اين كشور در زمره اين افراد قرار دارند. وظايف و مسئوليت‏هاى نظامى و دولتى اين افراد در كشورهاى تحت استعمار دولتشان فرصت مناسب براى فعاليت در حوزه مطالعات شرقى را در ابعاد مختلف به آنان مى‏داد از اين قبيل مى‏توان به ژاكو، كارمند ارتش فرانسه در سوريه، مونتان، مدير آموزشگاه فرانسوى در دمشق، برسيه، درجه‏دار ارتش و مدير آموزشگاه مطالعات عالى در تونس اشاره كرد كه هر يك داراى تأليفات چندى در خصوص كشورى بودند كه مدت‏ها در آن خدمت كرده بودند.

              مكتب روسيه‏
              على‏رغم اين كه خصلت‏هاى اجتماعى، فرهنگى و تمدنى روسيه - به خصوص بخش آسيايى آن - شرقى تلقى مى‏گردند، ولى بيشتر محققان برخلاف اين امر روسيه را در شمار كشورهاى فعال در شرق‏شناسى به شمار مى‏آورند. در واقع روسيه شرق شناسانى دارد كه با شرق شناسان ديگر كش ورهاى اروپايى چندان تفاوتى ندارند. علاوه بر اين كه جنبه كمونيستى روسيه شوروى تهديدى را عليه اسلام رهبرى مى‏كرد كه بيشتر از خطرى بود كه استشراق تبشيرى مسيحى نماينده آن بود. بنابراين شرق‏شناسى روسيه نماينده خصلت‏هاى خاصّى است كه سزاوار است به عنوان يكى از مكاتب شرق‏شناسى به شمار آيد.
              ارتباط روسيه با دولت‏هاى شرقى و به خصوص دولت‏هاى اسلامى به قرن دوازدهم مى‏رسد، يعنى به دورانى كه زائران مسيحى روسى كه براى زيارت به بيت المقدس مى‏آمدند، شرح سفرهايشان به اين اماكن مقدس را بازگو كرده و يا مى‏نوشتند. از مشهورترين اين زائران پدر دانيل (110 6-1108 م) است كه شرح سفرش را به زبان روسى نوشت. و بعدها به زبان فرانسوى ترجمه شد. اين روابط با استيلاء مغولان بر بخشى از روسيه و تسلطشان بر اين ناحيه به مدت نزديك به 240 سال تحكيم پيدا كرد. و همين دوران كافى بود تا به اين نواحى - تحت اشغال مغولان - رنگ و صبغه شرقى بدهد. امّا رويكردهاى علمى روسيه به شرق و به خصوص زبان عربى فقط از دهه‏هاى نخستين قرن نوزدهم آغاز شد كه شاهد شروع مطالعات منظم عربى و بر پايى مدارس تخصصى علمى بود. اين توجه به شرق و مخصوصاً ادبيات عرب به دنبال شكوفايى مناسبات بين اتحاد شوروى و برخى كشورهاى عربى، درست اندكى پس از انقلاب بلشويكى شوروى فزونى يافت. استشراق آلمانى در شكل‏گيرى مكتب شرق‏شناسى روسيه نقش بارزى داشت. گروهى از شرق شناسان روسى در آلمان تحصيل كردند. توجه اساسى شرق‏شناسى روسى به زبان‏هاى شرقى بود و كمتر به علوم ديگر توجه دا شتند و شرق شناسان روسى به مطالعه زبان‏هاى آسيايى عنايت داشتند كه شرق شناسان اروپايى كمتر به آنها توجه نشان مى‏دادند، زبان‏هايى چون چينى، مغولى، ارمنى، تركى، كردى، فارسى، ... و در بين اين زبان‏ها محور توجهات ادبيات عرب بود. دستاوردهاى مطالعات زبان‏شناسى ر وسيه در قالب تأليفات بسيارى به زبان روسى آشكار شد. هم‏چنين شخصيت‏هاى بزرگى در اين مكتب ادبى ظهور كردند مانند كراكوفسكى‏41 و كريمسكى‏42 كه هر يك داراى آثار و تأليفات متعددى بودند. وجود نواحى مسلمان‏نشين در اتحاد شوروى در كشيده شدن شرق‏شناسى به سوى عنصرى غ نى و پرمحتوا براى تحقيق و مطالعه تأثير زيادى داشت به خصوص به سبب وجود مخطوطات بسيار به زبان‏هاى عربى و آسيايى كه تمدن اسلامى برجاى گذاشته بود و به تدريج كشف مى‏شدند. همين طور لازم است به تأثير ظهور شخصيت‏هاى مهم و برجسته مسلمان مانند خوارزمى، ابوريحان بي رونى، ابن سينا و... در اين نواحى كه اينك تحت حاكميت اتحاد شوروى درآمده‏اند، اشاره كرد.
              با توجه به وفور نسخه‏هاى خطى اسلامى در روسيه، شرق شناسان اين كشور به تهيه فهرست‏هايى از اين نسخه‏ها و توصيف كليه آثار قديمى اسلامى دست زدند. از مهم‏ترين اين فهرست نويسان ايوانوف‏43 متخصص در تاريخ و آثار اسماعيليان و رومااسكويچ‏44 مى‏باشند. به همين ترتيب خيلى زود چاپخانه‏هاى شرقى در روسيه پديد آمدند كه دستاوردهاى آنها چاپ بسيارى از كتاب‏هاى نفيس در زمينه‏هاى مختلف بود. مشهورترين اين چاپخانه‏ها چاپخانه شهرهاى قازان و پطرزبورگ بودند.
              مكتب روسيه هم‏چنين فعاليت گسترده‏اى در انتشار مجّلات شرقى و تخصصى داشت و برخى از اين نشريات هنوز منتشر مى‏شوند. از جمله‏ى مجلات شرق‏شناسى روسيه بايد به نشريات رسايل، دانش اسلام، آداب جهانى و سال‏شمار شرقى اشاره كرد. از آن جايى كه فعاليت‏هاى شرق‏شناسى رو سى برپايه زبان‏شناسى متمركز بودند، كارهاى زيادى در زمينه بررسى لهجه‏هاى مختلف زبان‏هاى آسيايى، در روسيه انجام شد. از ويژگى‏هاى ديگر مكتب روسيه اين است كه در مقايسه با ديگر مكاتب اروپايى اهتمام كمترى به تحقيق در علوم اسلامى داشت. در واقع توجه روسيه به جها ن عرب و رويكردش به مطالعات اسلامى به دنبال برپايى مناسبات نزديك بين اتحاد شوروى و برخى كشورهاى عربى فزونى و گسترش يافت. انگيزه‏ها و اهداف روسيه در مناسباتش با جهان اسلام با اهداف و انگيزه‏هاى استشراق اروپايى به خصوص در مطالعات معاصر درباره جهان اسلام چند ان تفاوت نداشت.
              نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


              صادق هدايت؛ بوف کور

              Comment


              • #22


                مكتب اسپانيا
                اسپانيا در بين كشورهاى اروپايى بيشترين ارتباط را با شرق داشت و اين به سبب نزديكى جغرافيايى با سرزمين‏هاى داراى فرهنگ شرقى بود و هم به جهت اين كه بزرگترين تمدنى كه مسلمانان در خارج از سرزمين‏هاى شرقى برپا كردند، در اين كشور بود كه مدت نزديك به پنج ق رن با اقتدار و توانايى بالايى به حيات خود ادامه داد و تأثيرات پايدار خود را بر جوانب مختلف زندگى و فرهنگ اسپانيا حتى تا زمان حاضر باقى گذاشت به گونه‏اى كه تأثير فرهنگ عربى - اسلامى در هر گوشه‏اى از زندگانى اسپانيايى هويداست: در معمارى و تزئيناتش، عادات و رسوم و در كتابخانه‏هايى كه سرشار از دستاوردهاى انديشه عربى - اسلامى در علوم مختلف مى‏باشند و همواره اساس و مرجعى براى غربيان بوده‏اند كه از طريق آن فرهنگ و تمدن امروزى خود را بنيان نهادند.
                از مجموع اين امور توجه و رويكرد اسپانيا به شرق امرى طبيعى مى‏نمايد كه تاريخ گذشته اسپانيا آن را حتمى‏الوقوع مى‏ساخت. تاريخى كه عنصر علمى عظيمى را در پى داشت و نخستين انگيزه‏اى به شمار مى‏رود كه اسپانيايى‏ها را به توجه به علوم شرقى و تخصص يافتن در آن‏ها واداشت. اين توجه و رويكرد سابقه‏اى ديرين دارد و از زمانى آغاز شد كه غرب - و پيشاپيش آن اسپانيا - نسبت به علوم اسلامى و عربى احساس نياز كرد. اين رويكرد بعدها با رسيدن به اوج خود در قرن دوازدهم ميلادى تحول يافت، در دوره‏اى كه به عصر عرب‏شناسى اروپا معروف ا ست و در طى آن - اسپانيايى‏ها به زبان عربى علاقه‏مند گرديده و به شگفتى‏هاى ادبيات و فنون عربى شيفته شدند و زبان و ادبيات لاتينى و متعلقات آن را رها كردند. اين توجهات در ادوار مختلف به حسب شرايط و - موقعيت‏ها، ضعف و قوت مى‏يافت و انگيزه‏هاى فراوانى آن را ب ه حركت درمى‏آوردند كه خصلتى همانند ديگر مكاتب شرق‏شناسى داشتند.
                نخستين عامل محرك در شرق‏شناسى اسپانيايى انگيزه‏هاى علمى بودند. تمايل به فراگيرى زبان عربى به منظور مطالعه و ترجمه كتب عربى علت اصلى پيوستن اسپانيايى‏ها به زنجيره شرق‏شناسى بود و در كنار اين‏ها انگيزه‏هاى دينى بودند كه در وجود و ظهور راهبان مسيحى كه به خ يل شرق شناسان در مى‏آمدند و اركان مهمى را در مكتب شرق‏شناسى اسپانيا تشكيل مى‏دادند، جلوه‏گر مى‏شد. شرق‏شناسى اسپانيا به علت تمركز فعاليت‏هايش بر ميراث علمى اسلامى و توجه و عنايت به حفظ و فهرست‏نويسى و تحقيق و نشر اين آثار شبيه مكتب آلمان بود و شايد به جه ت در اختيار داشتن بخش بزرگى از اين ميراث علمى در كتابخانه‏هاى اسپانيا بر مكتب آلمان برترى و امتياز داشت. از فعاليت‏هاى مهم مكتب اسپانيا ترجمه و نشر بسيارى از كتاب‏هاى اسلامى و عربى بود. اين امر در كنار بهره‏مندى علمى اروپاييان در شناخت اومانيستى انديشه ا سلامى تأثير داشت. از مهم‏ترين مترجمان اين مكتب بايد به اميليوگارسياگومث اشاره كرد. فلسفه و تصوف و ادبيات و تاريخ برترين حوزه‏هايى بودند كه شرق شناسان اسپانيا بر آن متمركز شده بودند وتأليفات بسيارى در اين زمينه‏ها ارائه دادند. از فعال‏ترين شرق شناسان در ا ين حوزه‏ها - آسين پلاسيوس‏45، ريموند46 و پدر داريو47 مى‏باشند. هم‏چنين فهرست‏نويسى نسخه‏هاى خطى عربى يكى از زمينه‏هايى بود كه شرق شناسان اسپانيا به آن توجه داشتند و سهم بزرگى را به خود اختصاص دادند. از فهرست نويسان برجسته اسپانيا گايگانوس، سالوادورگومث و الاركون مى‏باشند. علاوه بر اين‏ها كشور اسپانيا در انتشار جرايد و مجلّات شرق‏شناسى مشاركت فعال داشت و مجموعه چشم‏گير و قابل ملاحظه‏اى از مجلات شرق‏شناسى در اين كشور منتشر مى‏شد. مهم‏ترين آنها مجله اندلس، مجله افريقا و مجله گزيده‏هايى از مطالعات عربى و عب رى و... بودند.
                نكته قابل توجه در مكتب اسپانيا حضور روحانيون مسيحى است كه تأثير زيادى در فعال‏سازى شرق‏شناسى اسپانيايى داشت. اينان يا به سبب عوامل و انگيزه‏هاى شخصى به اين حوزه‏هاى مطالعاتى وارد مى‏شدند يا به ترغيب محققان ديگر. از معروف‏ترين آنها يوحنا اشقوبى، پدروالكا يى و ريموند و مارتينى هستند كه از قديمى‏ترين شرق شناسان اسپانيايى مى‏باشند. در بين شرق شناسان اسپانيايى به خصوص در عصر جديد نام زنان محقق و دانشمندى نيز به چشم مى‏خورد كسانى چون رافائلاماركز متخصص در تاريخ شمال افريقا، مارياواثكز متخصص در زبان عربى و جوا كيناايوانز متخصص در شعر عربى. شرق شناسان اسپانيايى مراكز خاصّى را براى مطالعات و تحقيقات پديد آوردند. آموزشگاه فرهنگ عربى كه آسين پلاسيوس آن را اداره مى‏كرد يكى از مهم‏ترين مراكزى بود كه شرق‏شناسى در آن پا گرفت به سبب اين كه انبوهى از آثار و ميراث اسلامى را در خود جاى داده بود.
                شرق‏شناسى اسپانيا در قرن نوزدهم و پس از آن شاهد فعاليت گسترده‏اى بود و علت آن رويكرد وسيع محققان اسپانيايى به حوزه مطالعات اسلامى و شرقى مى‏باشد كه به نوبه خود، وفور مخطوطات عربى - اسلامى موجود در كتابخانه اسكوريال و ديگر كتابخانه‏هاى اسپانيا آنان را به اين سمت مى‏كشيد. با اين كه قرن بيستم شاهد كاهش آشكارى در فعاليت شرق‏شناسى به لحاظ كمّى بود، ولى موارد نادرى را در شرق‏شناسى اسپانيايى در اين دوره مى‏يابيم كه برخى شرق شناسان برجسته، آنها را رهبرى مى‏كردند. پيشاپيش آنان دانشمند بزرگ، آسين پلاسيوس قرار دا شت كه نزديك به 250 كتاب واثر تحقيقى از خود به جاى گذاشت. از همين قبيل گونزالث بالنا است كه حدود 320 كتاب و مقاله در اين زمينه داشت. اين آثار انبوه محققان اسپانيايى يادآور گستردگى تحقيقات و دستاوردهاى علمى مكتب آلمان در نخستين مراحل شرق‏شناسى است. يك نكته مهم در شرق‏شناسى اسپانيايى اين است كه اين مكتب از حضور فعالى در امور سياسى و استعمارى، آن چنان كه ديگر مكاتب اروپايى داشتند، برخوردار نبود.
                نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


                صادق هدايت؛ بوف کور

                Comment


                • #23
                  نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


                  صادق هدايت؛ بوف کور

                  Comment


                  • #24
                    نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


                    صادق هدايت؛ بوف کور

                    Comment


                    • #25
                      طي يكي دو سال گذشته، مناسبات اقتصادي بين دو كشور رشد چشمگيري داشته است. در سال 2004، بدون احتساب نفت، حجم تجارت دو جانبة ايران و آلمان 4 ميليارد يورو برآورد شده است كه البته اين مبادلات تجاري كاملاَ به نفع آلماني*ها بوده است. هم اكنون 70 درصد سرمايه*گذاري خارجي در بخش پتروشيمي متعلق به شركت*هاي آلماني مي*باشد. (براي كسب اطلاعات بيشتر به جدول زير نگاه كنيد).
                      ارقام به ميليون يورو
                      2002 صادرات به ايران 234/2 (16% +)
                      واردات از ايران 320 (21% -)
                      2003 صادرات به ايران 678/2 (20% +)
                      واردات از ايران 290 (9% -)
                      2004 صادرات به ايران 574/3 (33% +)
                      واردات از ايران 391 (35% +)
                      ژانويه تا نوامبر 2005 صادرات به ايران 090/4 (26% +)
                      واردات از ايران 431 (4/20% +)

                      در حال حاضر، اگر چه آلمان مهمترين شريك اقتصادي ايران در اروپا بوده و ميزان تبادلات تجاري دو كشور ساليانه در حال رشد مي*باشد، اما روابط سياسي فيمابين شكننده و آسيب*پذير است. غلبه بر اين وضعيت، مستلزم توجه مستمر به مديريت سياسي روابط دو جانبه مي*باشد. عدم توجه به اين امر، قطعاً بر ديگر ابعاد و عرصه**هاي اقتصادي و فرهنگي روابط دو كشور تأثير مستقيم خواهد گذاشت.
                      به موازات مديريت سياسي روابط، گام*هاي تازه در جهت تبديل مبادلات تجاري به همكاري*هاي اقتصادي بلند مدت و روابط فرهنگي مي*تواند برداشته شود. فضاسازي جديد زماني با موفقيت قرين خواهد بود كه واقع*بيني جايگزين خوش*بيني و بدبيني احساسي گردد و اولويت*هاي مشخص و تعريف شده*اي در عرصه*هاي مختلف روابط در دستور كار قرار گيرد. تعريف مجدد چارچوب كلي روابط اقتصادي و همكاري*هاي صنعتي جهت گذر از روابط تجاري صرف،* ارتقاي روابط و همكاري*هاي فرهنگي فيمابين با توجه به جايگاه فرهنگي و تمدن دو كشور و اينكه آلمان مي*تواند يكي از مخاطبين اصلي گفتگوهاي فرهنگي در اروپا و جهان باشد، بهره*گيري از جايگاه اروپايي آلمان براي پيشبرد اهداف سياست اروپايي ايران از رهگذر تبديل چالش*هاي موجود به فرصت*ها يا ايجاد فرصت*هاي تازه، از جمله اولويت*هايي هستند كه مي*توانند به موازات پيشرفت فرآيند عمومي مناسبات دو جانبه مورد توجه خاص و پيگيري جدي قرار گيرند.
                      شروع دور جديد فعاليت*هاي ديپلماتيك نمايندگي مي*تواند به نقطه عزيمت جديدي در روابط ايران و آلمان تبديل شود. اين امر مستلزم فضاسازي اوليه جهت ترسيم تصويري متفاوت*تر و بسترسازي مناسب براي گذر تدريجي از مشكلات و تنش*هاي پيشين مي*باشد. بديهي است بدون هماهنگي و مساعدت متقابل نهادها و وزارتخانه*هاي زيربط و نيز اعمال نظارت و مديريت كلان بر مناسبات تهران با برلين، نمي*توان به موفقيت كامل در اين زمينه اميد بست.
                      نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران


                      صادق هدايت؛ بوف کور

                      Comment

                      Working...
                      X